نخبه هایی که دیگر تمایل به بازگشت ندارند…

مشاور سابق «بانک جهانی»: خیلی ها می خواهند به ایران برگردند!

آقای الحسینی چرا ایرانی هایی که به کشورهای دیگر می روند، به کشور برنمی گردند؟
وقتی شرایط برای شان مهیا است چرا بر نمی گردند؟
پس شرایط برگشت انقدرها هم سخت نیست و خیلی از کسانی که دلشان می خواهد برگردند با کمی فرهنگسازی و تسهیلات می توانند برگردند.
خب هرکسی حاضر نیست انقدر به بچه اش سختی بدهد و دلش میخواهد تمام شرایط را برایش فراهم کند.
ما ایرانی ها بچه های مان را درست تربیت نمی کنیم. یک بچه ۱۸ساله باید خودش برای زندگی اش تصمیم بگیرد و خرجش را دربیاورد. پدر و مادر باید نقش مشورتی و حمایتی باید داشته باشند. در آمریکا بچه ها از سن های پایین ده سالگی شروع به کار می کنند، کارهایی ساده مثل فروشندگی و… در کشورهای دیگر دانشجوهای دانشگاهای معتبر، اوقات فراغت شان را کار می کنند؛ از فروشندگی گرفته تا کار در رستوران ها و… زندگی آنجا با کسی شوخی ندارد و کار کردن برای شان عار نیست. شغل داشتند خارج از کشور خیلی مهم است، اینکه شما سر بار جامعه و خانواده ات نباشی.
یک نکته دیگری که مهاجران نگرانش هستند، بازار کار است. مدام از خودشان می پرسند که اگر به ایران برگردم قرار است با این تخصص کجا کار کنم؟
خب برای اینکه شرایط بازگشت دیگران هم مهیا شود چه پیشنهادی دارید؟

این مشکل فرهنگ سازی بازگشت به کشور را چطور می شود حل و فصل کرد؟
چطور توانستید خیلی زود و کار و بارتان در ایران را روی روال قرار دهید؟
یک خانم بازگشته به کشور: هر کشوری برای مردم خودش بهترین است
معمولا خانم ها دلایل بیشتری برای مهاجرت به خارج از کشور دارند ولی عوامل عاطفی تاثیر زیادی بر روند بازگشت شان به کشور دارد. مریم کاظمی همسر محمدصادق الحسینی هم یکی از کسانی است که زندگی در ایران را به ماندن در آمریکا ترجیح داده است و به کشور بازگشته.
چرا رفاه وآسایش زندگی در آمریکا را رها کردید و به همراه همسرتان به ایران برگشتید؟
هرکسی براساس شناخت و تحلیل خودش از محیط پیرامونش باید تصمیم بگیرد. من شناخت خودم را میگویم. بطور مثال طبیعت آمریکا فوق العاده است اهمیتی که برای محیط زیست قائل هستند مثال زدنی است. یا بچه های سندرم دان یا معلولیت های دیگر. جامعه پذیرای این دست از افراد هستند، طرد نمیشوند و دور آنها دیوار نمی کشند. این بچه ها حتی ازدواج میکنند، شغل هایی بسیار ساده یی به عهده شان میگذارند. مانند باز و بسته کردن در یک فروشگاه. در فرد این خودباوری تقویت میشود که مفید است. این مسئله برای نشاط یک جامعه اهمیت دارد. از آن طرف وقتی برگشتیم ایران تازه متوجه شدم کالسکه بچه ام اینجا هیچ کاربردی ندارد. آن طرف تمام رفت و آمدها از داخل ساختمان تا مترو پیاده رو، برای یک مادر با کالسکه فراهم است.
پس زندگی در آمریکا برای شما ایده آل است؟
نه اصلا. با همه این زرق برق ها، در آمریکا مسائلی بود که مرا آزار میداد. مثلا آنجا پسری بیست ساله به یک شهر دیگر می رود و ازدواج می کند, من به عنوان یک مادری که با فرهنگ ایرانی تربیت شده ام، نمی توانم همچین مسئله ای را هضم کنم. نه اینکه بخواهم در زندگی پسرم دخالت کنم یا به جایش تصمیم بگیریم. اما دوست دارم پسرم بامن مشورت داشته باشد برای نظر من احترام قائل باشد حتی اگر اجرایش هم نکند.
وقتی تصمیم به برگشت گرفتید با چه واکنش هایی مواجه شدید؟
حتی پدر و مادر خودم از این تصمیم تعجب کردند. به تصمیم مان انتقاد داشتند ولی من نظراتشان را شنیدم و برایشان توضیح دادم در بحرانی ترین شرایط زندگیم که دوره ای بارداری من بود، مادرم کنارم نبود. نتوانست ویزا بگیرد و من تنها بودم. گفتم این چه زندگی ای است که در بحرانی ترین لحظات زندگی ام مادرم را کنارم ندارم.
آن جامعه برای شهروندان همان جامعه خوب است. در نهایت ما برای آنها یک خارجی به حساب می آییم. همه این مسائل وقتی کنار هم جمع میشود یک چیزی پس ذهن شما شکل میگیرد ممکن است اوایل توجهی نکنید ولی کم کم با خودتان رو راست میشوید و میگوید من باید برگردم و در کشور خودم زندگی کنم. این حس وقتی برای من قابل لمس شد که فرزند دومم را در ایران به دنیا آوردم. مادرم کنارم بود و از همه مهمتر رسیدگی پزشکی که در ایران داشتم عالی بود. اصلا فکرش را نمیکردم. بعداز زایمان فهمیدم که آنطرف آب نه تنها بهتر نبوده بلکه کلاه هم سرمان رفته است.
نخبه فیزیک شاغل در سرن: امان از بوروکراسی ایران
محمود جزتوسلی یکی از معدود نخبه های ایرانی است که در «سرن» مشغول به کار است. «سرن» بزرگترین آزمایشگاه جهان در عرصه فیزیک ذرات است که در مرز بین دو کشور فرانسه و سوئیس ساخته شده. آقای جزتوسلی که چند سالی است به آلمان مهاجرت کرده، پژوهشگر موسسات تحقیقاتی میکروتکنولوژی و نانوتکنولوژی موسسه تحقیقاتی کارلسروهه آلمان هم بوده و یکی از کسانی است که می تواند به خوبی در رابطه با ویژگی های کار و زندگی در اروپا و ایران صحبت کند.

آقای جزتوسلی شما چندین سال است در آلمان زندگی می کنید، نظرتان در رابطه با مهاجرت چیست؟
پس معتقدید که باید شرایط فراهم شود تا نخبه ها به کشور برگردند.
بله. آینده از آن ایران هست. شرایط امروز ایران نشانگر این تحلیل است. امروزه کشور ایران نه منزویی است و نه ضعیف. به همین سبب است که فراهم شدن بازگشت تحصیل کرده ها یک نیاز اساس جامعه ایران است.
چطور این شرایط فراهم می شود؟
ما باید تمرکزمان را به سمت از بین بردن ترس ها و از دست دادن داشته های متخصصین خارج از کشور حرکت کنیم. باید ببینیم آنها چه توقعاتی دارند و چه شرایطی از نظرشان مطلبوب است و همان کار را بکنیم تا با خیال راحت برگردند. یک سری مشکلات مانند ترافیک و فرهنگ رانندگی هم هست که مسلما یک شبه حل نمی شوند. به طور مثال می توانیم پهنای باند اینترنت را افزایش بدهیم. منهای نیاز تبدل اطلاعات ما با دنیا، این مسئله واقعا برای کسانی که به ایران رفت آمد می کنند و کار علمی انجام می دهند، مسئله ساز شده است. می توانیم کاری کنیم که انگشت اتهام را از این اشخاص برداریم.
انگار جامعه ما هم پذیرای کسی که می خواهد برگردد، نیست.
کسانی که خارج از کشور تحصیل کرده اند، برای بازگشت به کشور چه نگرانی هایی دارند؟

فارغ از این ها مسائل مالی هم در مسائل پژوهشی تاثیر زیادی می گذارد
نخبه علمی ای که مهاجرت نکرده: بمانیم و ایران را بسازیم
خیلی بعید است که پژوهشگر و نخبه ای شرایط کار و تحصیل در بهترین پژوهشگاه های جهان را داشته باشد ولی از این موقعیت استفاده نکند و برای مردم کشور خودش تلاش کند. فرهود آهنی یکی از همین نوابغی است که سال ها است شرایط مهاجرت برایش مهیا است ولی همچنان در زنجان مانده و در موسسه پژوهشی ای که خودش راه انداخته تحقیق می کند و علمش را در اختیار جوانان مستعد زنجانی قرار می دهد. با آقای آهنی در رابطه با علت ماندنش در ایران صحبت کردیم.
آقای آهنی شما که شرایط تحصیل و زندگی در خارج از کشور را دارید، چرا مانده اید و با این مشکلات دست و پنجه نرم می کنید؟

اولویت تان چیست؟
خب نمی شود رفت کسب علم کرد و با توان بیشتری برگشت؟
بدون رودربایستی عرض کنم همچین چیزی ممکن نیست و احتمالش خیلی کم است که بتوانم با این کیفیتی که امروز کار می کنم، ادامه بدهم. برای اثبات نظریه ام دلیل دارم. شما وقتی سال ها به یک اجتماع و به ساختاری از زندگی عادت کردی و به طبقه خاصی از اجتماع رسیدی، به طور قطع حاضر نیستی به شرایط قبل برگردی. اگر ازدواج کرده باشی که کار خیلی سخت تر میشود. بچه و همسر شما می توانند دریک جامعه آزاد تصمیم بگیرند و لزومی ندارد ازشما تبعیت کنند.

چه کاری می شود کرد که نخبه هایی که مهاجرت کرده اند به ایران برگردند و برای کشور خودمان تلاش کنند؟
حقیقت این است که زمان زیادی طول می کشد تا جامعه ایران از هر نظر اماده ی پذیرش ایرانیان متخصص خارج از کشور باشد.
پس خیالمان راحت باشد که لااقل یکی از نخبه های کشوری قصد خروج از کشور را ندارد؟