«مین دریایی»؛ هر آنچه که باید در مورد بازدارنده ترین سلاح نبردهای دریایی بدانید [قسمت اول]
در روزهای اخیر خبر حمله به دو نفتکش غول پیکر در خلیج فارس به خبر اصلی بسیاری از روزنامه ها و خبرگزاری های جهان تبدیل شده است. ماجرا از این قرار است که دو نفتکش که یکی متعلق به شرکتی ژاپنی و دیگری متعلق به شرکتی نروژی است پس از بارگیری در برخی کشورهای عربی، در میانه راه خود به سمت مقصد، دچار سانحه شده و آسیب دیده اند. در ابتدا گفته می شد که این دو نفتکش در اثر برخورد با مین دریایی یا مین چسبنده دچار سانحه شده اند و ایالات متحده ویدیویی مبهم از یک قایق را منتشر کرد که به ادعای آن ها متعلق به نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بوده و در حال جدا کردن یک مین چسبنده عمل نکرده از بدنه یکی از کشتی هاست.
اما پس از آن، از قول خدمه یکی از نفتکش های آسیب دیده گفته شد که قبل از انفجار پرنده هایی در آسمان دیده شده و حادثه، به ادعای آن ها، در اثر حملات هوایی صورت گرفته است. تحقیقات و گمانه زنی ها در این مورد همچنان ادامه دارد و ایران و کشورهای منطقه یکدیگر را به دست داشتن در این سانحه متهم می کنند. بدون شک در مورد این حادثه تاکنون چیزهای زیادی شنیده اید و ما هم قصد نداریم این اخبار را تکرار نماییم. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با مین دریایی و نحوه کار و انواع آن آشنا کنیم.
مین های دریایی از قرن ها قبل برای محافظت از خط ساحلی کشورها و دفاع در مقابل حملات دریایی مورد استفاده قرار گرفته اند. در حالی که ممکن است به تکنولوژی مین دریایی به یک تکنولوژی متعلق به جنگ های قدیمی فکر کنید، این ابزارهای انفجاری زیر آبی هنوز هم بخش مهمی از نبرد دریایی مدرن هستند. برای آشنایی بیشتر با مفهوم مین دریایی بهتر است از تاریخچه این مین شروع کرده و به نحوه استفاده از آن ها در نبردهای مدرن برسیم.
تاریخچه مین دریایی
بسیار دیوید بوشنل را مخترع مین دریایی می دانند. در طی جنگ های استقلال ایالات متحده در سال ۱۷۷۷، او سلاح شناوری را ساخت که با عنوان اژدر انفجاری شناور از آن یاد می شد و اولین بار در رودخانه دلاویر به کار گرفته شد، به این امید که یکی از کشتی های بریتانیایی با آن برخورد نماید. در نهایت قربانی این مین دریایی یک قایق کوچک متعلق به کشتی HMS Cerberus از ناوگان دریایی بریتانیا بود که در نهایت مرگ ۴ ملوان را در پی داشت. این قایق و ملوانان آن را می توان اولین تلفات مین های دریایی در تاریخ نبردهای دریایی دانست. در سال های پس از این حادثه، استفاده از این مین ها تاکتیکی شیطانی و ناجوانمردانه انگاشته می شد.
در سال های اولیه حیات، از مین دریایی به صورت بسیار پراکنده و اندکی استفاده می شد ت انیکه در جنگ های داخلی ایالات متحده، جهان شاهد اولین استفاده بزرگ از اژدرهای انفجاری دریایی بود. نیروی دریایی کنفدراسیون در طی این جنگ ها بسیار ضعیف تر از نیروی دریایی فدرال بود، از این رو آن ها برای جبران این ضعف به استفاده از مین گذاری در مقیاس گسترده زدند. آن ها سواحل خود را با انواع مختلفی از مین های دریایی پوشانده و صدمات بسیار بزرگی از این طریق به نیروی دریایی فدرال وارد کردند. در طی نبرد موسوم به Mobile Bay، بیش از ۲۷ کشتی نیروهای فدرال به علت برخورد با مین دریایی غرق شدند. در طی جنگ جهانی اول، مین های دریایی به سلاح اصلی متفقین در برابر زیردریایی های مخوف و قدرتمند آلمانی ها موسوم به «یوبوت» (U-boat) تبدیل شدند.
متفقین در سال ۱۹۱۸ یک میدان مین دریایی به طول ۲۵۰ مایل از اسکاتلند تا نروژ طراحی و اجرا کردند که «رگبار دریای شمال» (North Sea Barrage) نام داشت. در طی ۵ ماه، نیروهای بریتانیایی و آمریکایی بیش از ۷۲٫۰۰۰ مین دریایی در آب های این منطقه کاشتند. در واقع عملیات مین گذاری چنان عظیم بود که پیش از تکمیل، جنگ جهانی اول به پایان رسید اما در همان مدت کوتاه برقرار شدن این میدان مین، ۶ زیردریایی آلمانی در اثر برخورد با این مین ها غرق شده و به کشتی های دیگر دول متحد نیز خسارات زیادی وارد شد. بدنبال جنگ جهانی اول و صلح پس از آن، مین های دریایی به عنوان یک سلاح موثر در نبردهای دریایی فراموش شده و توسعه و پیشرفت زیادی در این عرصه صورت نگرفت. تا اینکه جنگ جهانی دوم آغاز شد. با توسعه تکنولوژی زیردریایی و هواپیما، از این دو ابزار جنگی به شکلی موثر برای کاشت مین های دریایی استفاده شد.
مین های دریایی جدید بسیار پیشرفته تر از نسل اول مین های دریایی بودند که تنها در صورت تماس با هدف عمل می کردند، مین های جدید بسیار پیشرفته تر و حساس تر بوده و به آن ها مین های تاثیری گفته می شد. این مین ها می توانستند بر اساس تغییرات مغناطیسی، آکوستیک یا فشاری در آب که در اثر نزدیک شدن کشتی های دشمن ایجاد می شد منفجر شوند. بدین ترتیب نیروهای دریایی می توانستند مین های دریایی را طوری برنامه ریزی کنند که بر اساس چندین ورودی منتظر یک کشتی بزرگ در میان یک گروه تهاجمی دریایی باشد و تنها آن کشتی را منفجر کند. در طی جنگ جهانی دوم، مین های دریایی به سلاح هایی بسیار موثر و استراتژیک تبدیل شدند. یکی از موارد موثر استفاده از مین دریایی در این نبردها، عملیات موسوم به «گرسنگی» (Operation Starvation) بود.
در این عملیات، نیروی دریایی ایالات متحده یک عملیات بزرگ مین کاری بسیار بزرگ را در انتهای جنگ در اقیانوس آرام آغاز کرد که شامل کاشت ۱۲٫۰۰۰ مین دریایی در مسیر کشتیرانی کشور ژاپن بود. در مجموع، نیروهای آمریکایی ۶۵۰ کشتی ژاپنی را غرق کرده و در عمل فعالیت های کشتیرانی این کشور را به طور کامل متوقف کردند. نه تنها موثر بودن فیزیکی این مین ها بلکه ترس و قدرت بازدارندگی روانی آن ها باعث شد که تقریباً تمام کشتی های تجاری و جنگی ژاپن در بنادر زمین گیر شده یا به آب های کشورهای متخاصم روی بیاورند. بعد از جنگ جهانی دوم، در حالی که کشورهای بزرگ شرکت کننده در جنگ شروع به کاهش حجم ارتش های خود و جبران خسارت ها شدند، مین های دریایی بار دیگر برای مدتی به فراموشی سپرده شدند. ابرقدرت های جهان در آن دوران بر این باور بودند که مین های دریایی در نبردهای مدرن کارآیی زیادی ندارند اما خیلی زود مشخص شد که سخت در اشتباهند.
در طی جنگ دو کره، نیروی دریایی کره شمالی تنها ۴۵ کشتی جنگی داشت که در مقابل ناوگان دریایی دارای ۲۵۰ کشتی جنگی ایالات متحده بسیار ناچیز بود. با این وجود، تمام ناوگان دریایی ایالات متحده به مدت بیش از یک هفته به علت ۳٫۰۰۰ مین دریایی که در آب های کره شمالی کاشته شده بود زمینگیر شد. این حادثه توجه رییس بخش عملیات های نیروی دریایی ایالات متحده ، آدمیرال فارست شرمن، را به خود جلب کرده و بدین ترتیب بود که این کشور شروع به سرمایه گذاری و توسعه تکنولوژی هایی برای مقابله با مین های دریایی و تولید مین های پیشرفته نمود. نکته مهم دیگر اینکه این بازگشت علاقه به مین های دریایی تنها نتیجه زمین گیر شدن کشتی ها به مدت یک هفته در آب های کره شمالی نبود، بلکه از این موضوع ناشی می شد که نزدیک به ۷۰ درصد خسارات وارد شده به ناوگان دریایی ایالات متحده در جنگ کره از همین مین های دریایی ناشی شده بود.
در آن دوران تنها ۲ درصد از پرسنل نیروی دریایی این کشور در بخش مین روبی فعالیت داشتند که نقص بزرگ در استراتژی نیروی دریایی ایالات متحده را نشان می داد. بدین ترتیب در سال ۱۹۶۷ بود که نیروی دریایی ایالات متحده از نسل مین های کلاس «ویرانگر» (Destructor) خود رونمایی کرد. این مین ها حاوی یک مکانیزم عمل بسیار پیچیده، حالت-جامد بود که درون دیواره های فیوز انفجاری بمب های ساده و چند منظوره قرار می گرفت. این مین ها تا زمان جنگ ویتنام در سرویس ماندند و بعد از آن بود که نمونه های جدیدی از مین دریایی با نام مین های Quickstrike معرفی شد. این مین ها بسیار پیشرفته تر و پیچیده تر از نمونه های قبلی بوده و برای اهداف استراتژیک خاص مورد استفاده قرار می گرفتند.
همچنین این مین ها در مقایسه با دیگر سلاح های دفاع دریایی بسیار ارزان تر بوده و بدین ترتیب بهترین گزینه برای پیشگیری های دفاعی در نبردهای دریایی به شمار می رفتند. ایالات متحده به توسعه واحدهای تخصصی در زمینه مین کاری و مین روبی در تمامی انواع آن ادامه داد که واحدهای دریایی و هوایی، واحدهای شناسایی و کشتی های مین روب را شامل می شد. تا به امروز، عملیات های مربوط به مین های دریایی و مهارت های این بخش از نیروها ستون فقرات عملیات دفاعی نیروی دریایی ایالات متحده در سراسر جهان را تشکیل داده است.
آناتومی مین دریایی
مین های دریایی مدرن بسیار ساده و در عین حال بسیار پیچیده هستند. سادگی آن ها به دلیل نداشتن بخش های متعدد و پیچیدگی آن ها نتیجه مکانیزم بسیار هوشمند به کار رفته در آن هاست. همچنین این مین ها دارای گزینه های ایمنی متعددی هستند که در مین های قدیمی وجود نداشت، برای مثال توانایی انبار کردن آسان و همچنین امکان خود-نابودی یا خود-خنثایی برای جلوگیری از صدمه زدن به موجودات آب زی و کشتی های خودی در زمان هایی که نیازی به آن ها وجود ندارد. مین های دریایی معمولاً دارای یک اهرم پروازی یا اهرم هندلینگ، یک بسته انفجاری، یک ابزار مسلح کردن با دنباله انفجاری، یک ابزار شناسایی هدف و یک باتری است. اهرم یا دسته پرواز یا هندلینگ برای انتقال و کارگذاری مین از هر پلتفرمی در زرادخانه مین های دریایی به کار گرفته می شود.
بسته انفجاری حاوی مواد خام انفجاری است که درون مین قرار گرفته و معمولاً با مواد منفجره ای که در بمب ها استفاده می شود یکسان است. ابزار مسلح کردن و دنباله انفجاری نیز بعد از رها شدن اولین مرحله از مسلح شدن مین را عملی می نمایند. می توانید این ترکیب را به عنوان کلید یا ضامنی فرض کنید که انفجار را ممکن می سازد. وقتی که ابزار مسلح شدن و دم انفجاری به خوبی با هم جفت شوند، ابزار شناسایی هدف می تواند کار خود را انجام داده و مین را منفجر نماید. سیستم شناسایی هدف مهم ترین بخش یک مین دریایی است. این همان بخش از مین است که باعث می شود مین دریایی از بمب ها متفاوت باشد.
در واقع، ابزار شناسایی هدف محرک های بسیاری را در آب های اطراف خود حس می کند، محرک هایی مانند محرک های سیسمیک (لرزه ای)، آکوستیک، فشاری یا مغناطیسی، و در ادامه بر اساس محدودیت هایی که برای آن تعیین شده، مین را منفجر می سازد. کشتی های مختلف، در این دسته بندی های تحریکی متفاوت هستند که به تکنولوژی درونی مین دریایی اجازه می دهد تصمیم گیری هایی آگاهانه و هوشمند برای زمان فعال شدن و انفجار دهد. وقتی که تمامی این اجزاء در هم ترکیب شود، به یک مین دریایی دست خواهید یافت که می تواند یک سلاح هوشمند بسیار موثر در نبردهای دریایی باشد.