مهاجرت بیصدای کارآفرینان و نخبگان شدت گرفته است
مهاجرت نخبگان و فرار مغزها، دههها است که چالش بزرگ فرهنگی، اجتماعی، علمی و صنعتی ایران است. دولت و هیچ یک از بخش های حاکمیتی و قانون گذاری، نتوانسته اند با راهکارهای جذاب و قانع کننده ای، مشوقهایی اجرایی بر سر راه مهاجرت (یخوانید فرار) نخبگان و کارآفرینان از ایران قرار دهند تا لذت خروج از ایران، به ماندن در ایران تبدیل شود.
ما به ناسیونالیست بودن خود در دنیا افتخار می کنیم اما نیم قرن است که به فرار از ایران، افتخار می کنیم و همیشه بازگشته ها از غرب و شرق را با یک چالش بزرگ روبرو میکنیم که «چرا برگشتی»؟! سوال «چرا برگشتی ایرانیان»، مثل چرا ازدواج نکردی یا اصلیتت کجاست , …..، اگر چه اساسا پرسشهای غلط و مصداق ناهنجاری از کلکسیون اخلاقهای عجیب و غریب ایرانیان از منظر جامعه شناسی خودمانی است، اما به این واقعیت اشاره داردکه چند نسل، از ماندن در ایران به هر دلیلی خرسند نیست.
در فهرست پناهندگان و مهاجران به کشورهای غیر مهاجر خیز دنیا مثل سوئد و آلمان و فرانسه، مشاهده میکنیم که ما در کنار سومالی و افغانستان و .. . .هستیم. در حالی که نه اقتصاد نه صنعت نه تاریخ و نه وضع موجود ما، اصلا قابل قیاس با این کشورها نیست. اما قدرت شماره یک انرژی جهان، قادر به استفاده درست از ثروت ملی خود که همانا سرمایه انسانی است، نیست.
بگذریم. . . و اما بعد . . .
توییت های پدرام
اخیرا پدرام سلطانی نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران نسبت به واقعیت تلخ خروج فعالان اقتصادی از کشور با انتشار توئیتی واکنش نشان داده است. او در متن این توئیت نوشته است: «روزی نیست که خبر تصمیم به مهاجرت چند فعال اقتصادی معتبر و مدیر توانمند را نشنوم. روند مهاجرت کارآفرین و خروج سرمایه شتاب بیسابقهای گرفته است.» در روزهای سخت اقتصادی، تنها فعالان اقتصادی نیستند که کشور را ترک کردهاند یا قصد آن را در سر میپرورانند.
التهاب ارزی و فرار سرمایه ها
التهابات ارزی یک سال اخیر، حتما میلیون ها دلار سرمایه و هزاران نخبه را از کشور فراری داد. ماحصل دلار ۱۴ هزار تومانی، چه شوخی دولت با مردم بود چه واقعیت غیر قابل انکار نمودار تکنیکال دلار (که خبر از روند صعودی دلار در بلند مدت و زدن سقف قبلی ۱۹ هزار تومان می دهد)، به هر حال، یک دستاور شگرف داشت و آن تشدید خروج نخبگان از کشور.
التهابات ارزی و خروج آمریکا از توافق هستهای برجام، سال ۹۷ را به یکی از سالهای فراموشنشدنی به لحاظ اقتصادی در خاطره ایرانیها تبدیل کرد. یکی از پیامدهای این موضوع نیز شتابگرفتن روند خروج سرمایه از کشور بود که به نگرانیها در این زمینه دامن زد.
محمدرضا پورابراهیمی رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس هم در این باره آمار و ارقامی را اعلام کرد که از حاد شدن این جریان در کشور حکایت داشت. به گفته پورابراهیمی، در مقطعی ۲۰ میلیارد دلار سرمایه ارزی از ایران خارج شده است و حتی برخی آمار مبالغ بالاتری را ذکر میکنند. البته رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس، چندی بعد و در نیمه دوم سال ۹۷، خبر داد که روند خروج سرمایه از کشور تحت تاثیر سیاستهای بانک مرکزی متوقف شده است.
اهمیت سرمایه انسانی در مقوله توسعه
مهاجرت و سودای اقامت در کشورهای توسعهیافته برای کسب یک زندگی ایدهآل تنها محدود به دارندگان مشاغل خاص نمیشود و امروز نمیتوان گسترش این پدیده در کشور را انکار کرد. خروج فعالان اقتصادی از کشور با هر هدف و بنا به هر دلیلی که باشد، بهمعنای خروج سرمایه انسانی توانمند و ماهر از کشور است. این درحالیست که اهمیت سرمایه انسانی در توسعه اقتصادی هر کشور بر کسی پوشیده نیست و نمیتوان منکر این قضیه شد.
از سرمایه انسانی بهعنوان ستون اصلی توسعه اقتصادی نام برده میشود. تعدادی از اقتصاددانان بر این باورند که همانطور که سرمایهگذاری در ساخت یک کارخانه جدید یا ارتقای کامپیوترها در نهایت به بهبود عملکرد آن کارخانه منجر میشود، سرمایهگذاری روی سرمایه انسانی نیز نتیجهای جز افزایش چشمگیر رشد اقتصادی در پی نخواهد داشت.
همچنین، تجربه کشورهای پیشرفته از این موضوع حکایت دارد که سرمایه انسانی مکمل سرمایه فیزیکی است و درنتیجه سبب میشود که از سرمایه فیزیکی استفاده بهینهتری صورت گیرد.
ماجرا از کجا شروع شد؟
التهابات ارزی نیمه اول سال ۹۷ سبب شد تا دولت تصمیماتی را اخذ کند که نهتنها اوضاع را سامان نبخشید، بلکه به دلیل اینکه نظرات و آرای بخش خصوصی در این تصمیمات محلی از اعراب نداشت، در حکم هیزمی بود در آتش ارزی. برگزاری جلسات، نامهنگاریها، مصاحبههای مطبوعاتی نیز سبب نشد تا دولت پنبه فشرده شده در گوش خود را بیرون بیاورد و سعی میکرد تا از این مسیر پرالتهاب بهتنهایی گذر کند.
اما بهتدریج آثار سیاستهای دولتی نمایان شد و رنگ رخسار فعالان اقتصادی به سفیدی گرایید. آنها به طور مکرر نسبت به صدور بخشنامههای متعدد ارزی که عمر آنها به کمتر از ۴۸ساعت میرسید، هشدار میدادند اما توجهی به آنها نشان داده نمیشد. تمام اینها، فضای کسب و کار را با آشفتگیهای بسیاری مواجه کرد و بنگاههای اقتصادی با تهدیدات زیادی مواجه شدند.
تهدیداتی که سبب شد تا بنگاههایی که سعی میکردند در یک فضای رقابتی و سالم کار کنند، عرصه را بیش از گذشته بر خود تنگ و تاریک ببینند، البته شروع سال جدید و عقبنشینی دولت و بانک مرکزی از تصمیمات ارزی، موجب شده تا فعالان اقتصادی به این باور برسند که سیاستها کمی واقعبینانهتر شده است.
شاید حال که دونالد ترامپ رئیسجمهوری ایالات متحده بهرغم پیشبینیهای کارشناسان حوزه نفت مبنی بر اینکه او دیگر خود را با پدیده جدیدی روبهرو نخواهد ساخت، تصمیم به لغو معافیتهای خریداران نفت ایران گرفته است، مسئولان ایرانی نیز نگاه خود را به سمت توسعه صادرات غیرنفتی برگرداندهاند تا شاید از این طریق بتوانند درآمدهای بربادرفته را جبران کنند.
با این حال، هنوز گزینههای اصلی بخش خصوصی روی میز مانده و کماکان بنگاههای اقتصادی و فضای کسب و کار کشور با تهدیدات بسیاری چون تعدد قوانین دست و پاگیر، بوروکراسی پیچیده، مشکلات مالیاتی و بیمهای، سودهای بالای بانکی و … مواجه هستند. البته از بعد خارجی هم تحریمها فشار زیادی را به آنها وارد میکند که همه اینها سبب میشود تا آنها بهرغم میل باطنی کشورشان را به سودای دستیابی به امکانات و شرایط مطلوبتر ترک کنند.
ایران عصر ۱۴۰۰ با تهدیدی به نام:
پیر شدن جمعیت و نسلی افسرده روبروست. باید در چارچوب پدافند غیر عامل، فکری کرد . . .