مرد خفاشی و آرزوهای دور و درازش

بت من که د ر د نیای کمیک بوک ها فقط سوپرمن با او برابری می کند  حالا از نگاه و قلم تام کینگ نیز نشات می گیرد  و او هنرمند ی آمریکایی است که د ر سه سال اخیر با تغییر رویه ای آشکار وارد  د نیای کمیک استریپی و آثار هنری فانتزی شد ه و با سرعتی خیره کنند ه مشغول نگارش و عرضه د استان ها و سناریوهای کمیک بوکی بود ه و این آثار یکی پس از د یگری به موفقیت رسید ه و اختیارات و نفوذ وی را برای اجرای اید ه های بعد ی اش بازتر کرد ه است. او طی این مد ت ابتد ا د استان «گریسون» را د ر معیت تیم سیلی نوشت و سپس «مرگ سیاه د ر بروکلین» را به رشته تحریر کشید  و آن گاه به سوی «مرد  امگایی» رفت که به رغم تایید  آن توسط منتقد ان مرد م ورسیون های سینمایی و تئاتری آن را چند ان نپسند ید ند . کینگ د ر اقد ام بعد ی خود  «کلانتر بغد اد » را به روی کاغذ برد  که د ر تضاد  با عنوان عهد  عتیق اش یک کار تریلر (د لهره آور) سیاسی ـ جنایی است که وقایع آن د ر پایتخت عراق د ر سال ۲۰۰۴ روی می د هد . د ر پی آنها نوبت به قصه «د ید گاه» (منظر) رسید  که یک کار کمیک است و بر خلاف «مرد  امگایی» فروش زیاد ی د اشت و مرد م را راضی کرد . او مد تی است که نوشتن ورسیون تازه «بت من» را د ر د ست اقد ام د ارد  و این یکی از قوی ترین و پرطرفد ارترین د استان های کمیک بوکی و از شاهکارهای د ی.سی.کمیکز به سبب طول مد ت حکومتش د ر جمع ورسیون های نمایشی و سینمایی از روی د استان های مرد  خفاشی است. با این اوصاف بد  نیست ببینیم تام کینگ د رباره این تحولات و ورسیون های مکتوب و تصویری بت من، «جوخه خود کشی» و سایر طرح ها و د استان های خود  چه می گوید .

***

می گویند  شما از نوشتن متن د استان تازه بت من لذت بسیار بیشتری د ر قیاس با نگارش با کارهای اخیرتان شامل «مرد  امگایی» و «د ید گاه» برد ید .
ـ نه، این طور نیست. هر سه د استان و نمایش برای من هیجان و جذابیت زیاد ی را د ر بر د اشتند  و به هیچ روی یکی از آنها را بر د یگران ارجح نمی د ارم.
شایع شد ه است که شما بت من جد ید  را با یک روح آزاد  و حتی بارقه هایی از طنز تلخ همراه ساخته اید . آیا این به معنای یک پایان شیرین تر برای کاراکتر مرد  خفاشی د ر پایان روید اد های این فیلم د ر قیاس با آثار قبلی ارائه شد ه پیرامون وی است؟
ـ آن قد رها هم که تصور می کنید ، د ر این د استان یک پایان شیرین را پیش رو نخواهید  د اشت چون ذات مرد  خفاشی مثل معمول تلخ است و او به سبب مضمون وقایع زند گی اش و مسیری که طی کرد ه، نمی تواند  آد م چند ان خوشرویی باشد  و وجه تفکیک او از سایر قهرمانان کمیک بوکی نیز همین مسئله است.
د ر «جوخه خود کشی» که د یگر فیلم کمیک استریپی و موفق سال ۲۰۱۶ د نیا بود ، کد ام وجوه و فاکتورها برای به تصویر کشید ن بت من و د شمنان وی مبنا قرار گرفت؟
ـ ابتد ا این را بگویم که این د استان و ورسیون سینمایی آن را بسیار د وست د اشتم و به همین سبب از الحاق به آن جمع بسیار راضی بود م. د ر مورد  شرایط و چوب خط های این انتخاب نیز باید  بگویم که ما باید  د شمنان مرد  خفاشی و یا شماری از آنها را د ر متن د استان قرار می د اد یم و این یک الزام بود  زیرا «جوخه خود کشی» ذاتاً د رباره چهره های منفی د استان های کمیک استریپی و اد غام و اجتماعی از این موجود ات است و حق انتخاب چند انی د ر این باره ند اشتیم. به عنوان مثال کاراکترهای پانچ و جیولی و جوکر و هارلی کویین همگی سالها و سالها با مرد  خفاشی د ر ستیز بود ه اند  و فقط با تقد م و تاخر زمانی روبروی او صف آرایی کرد ه اند . به عنوان مثال جیولی حد ود  ۲۰ سال زود تر از هارلی کویین به مصاف با بت من برخاست.
مکانیسم های این کار د قیقاً چه بود ؟
ـ من همیشه گفته ام که وقتی پای مرد  خفاشی به میان می آید  ترسیم شخصیت او بد ون اطرافیان همیشگی وی غیرممکن است و من این مسئله را هم د ر زمان ساخت جوخه خود کشی د ر کارم لحاظ کرد م و هم حالا که نگارش ورسیون جد ید  این د استان ها را د ر د ست اقد ام د ارم. یعنی د ر عین این که ما مرد  خفاشی را د اریم، رابین د ستیار جوان او و مباشر طولانی مد تش الفرد  را هم د اریم و بروس وین یعنی مرد ی که د ر خفا همان بت من است بد ون آنها به د رستی معنا و توصیف و ترسیم نمی شود . اضافه شد ن هر عنصر و کاراکتر د یگری به این سری د استانها بر اثر نیازهای آن قصه ها از اهمیت نفرات اصلی تر و د یرپاتر کم نمی کند  و حضور سلینا د ر فیلم «جوخه خود کشی» چنین مصد اق و تعریفی د ارد .
اما سمت و سوی د استانهای اخیر بت من اولا حاکی از ترسیم شد ن حالتی انسانی تر از وی د ر ورسیون های جد ید  با همت شما و همچنین احتمال خیانت کاراکتر سلینا به وی است. د ر مورد  این قضیه چه میزان مانوور د ر د استان جد ید  بت من د اد ه اید ؟
ـ مشکل ابتد ایی و اصلی من این بود  که این واقعیت و نیاز را جا بیند ازم که بت من باید  بیش از اینها صحبت کند  و با سایرین حرف بزند  و آرزوهای د ور و د راز و آمالش را با د یگران به اشتراک بگذارد . فلسفه مخالفان این نوع نگرش بر این پایه استوار است که مرد  خفاشی بر اساس متن د استان هایش بسیار کم حرف می زند  و همیشه آد می تو د ار و راز د ار بود ه است و هیچکس از افکار د رونی او خبر ند ارد  و فقط وقتی وارد  عمل می شود  تا افراد  تحت ستم قرار گرفته را نجات بد هد ، مرد م متوجه ورود  او به صحنه می شوند . من به سازند گان بت من با اصرار و تاکید  گفتم که پس از چند  د هه مطرح کرد ن وی به عنوان قهرمانی که حرف نمی زند  و فقط اهل عمل است، به جای ساختن چهره و حالت یک قهرمان نیک سیرت از او تنها یک چهره مرموز را مقابل چشم ها قرار می د هد  و وی را از د ل ها د ور می سازد . بله بت من بسیار هد فمند  و بد ون حاشیه و غرق د ر تفکرات و طراحی های د رونی است اما چون با سایرین گفت و گو نمی کند  تبد یل به شک برانگیزترین و غیر مرد می ترین فرد  د ر میان فوق قهرمانان کمیک بوکی شد ه و این یک امتیاز منفی برای او بود ه و آنچه من د ر سالهای اخیر و بعد  از ورود م به این پروژه سعی د ر تصحیح آن د اشته ام، همین مسئله بود ه است. واقعا وقت حرف زد ن بیشتر بت من با جهانیان و طرفد اران کمیک استریپ ها رسید ه است تا مرد م او را و اید ه هایش را بیشتر لمس کنند .
شما د ر جایی گفته اید  که کاراکتر «بین» آینه تمام نمای د یگری از «مرد  خفاشی» است. آیا او و «زن خفاشی» بیشتر قصد  د ر همراهی وکامل سازی مرد  خفاشی د ارند  و یا می خواهند  او را خراب کنند  و جایش را بگیرند ؟
ـ تعبیر و تعریف من این است که هر سه نفر روی های مختلف یک سکه هستند  و شاید  یکد یگر را کامل می کنند . د ر د نیایی که ضد  قهرمانان بر آن حکومت می کنند  نمی توان با خوبی صرف و بد ون برخی خد شه ها به مقصود  رسید  و این چیزی است که فرهنگ زمان به ما تحمیل کرد ه است. بت من د ر گفت و گوهای همیشگی خود  با الفرد  که د ر سری فیلم های اخیر با بازی مایکل کین معروف و قد یمی به تصویر کشید ه شد ه، به یک سری نباید ها د ر جامعه اشاره می کند  و سپس می گوید  که چاره ای جز مراعات برخی از آنها د ر عملکرد هایش ند ارد . زن خفاشی یک مسیر متفاوت را طی کرد ه و تنهاتر از بت من بود ه و از سر و روی «بین» خشم می بارد . اد غام این خصلت ها ما را به برد اشت بهتری از قهرمانان چند  وجهی امروز جهان می رساند  که هیچیک آد م های سر راستی نیستند .