متون مشترک در چهل و دومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر
تریتا نیوز -رویا سلیمی- نمایشنامه «بیرون پشت در» نوشته ولفگانگ بورشرت در این دوره از جشنواه بینالمللی تئاتر فجر دو اجرای متفاوت روی صحنه داشت. اینکه چرا از میان صدها متن آمده به جشنواره تئاتر فجر، یک متن دو اجرا را در فضای رقابتی و محدود جشنواره به خود اختصاص داده، مشخص نیست. عموما تکرار در سیاست های فرهنگی ناشی از سه عامل تاکید سیاستگذار، اقبال جامعه یا کمبود است.
تنها نمایشنامه بورشرت، روایت دورافتادگی و فراموشی سربازانی است که سالها با چنگ و دندان برای کشور جنگیدهاند، اما آنها فقط برای جنگ زاده شدهاند. هویت آنها با جنگ یکی شده و جامعه آنها را در نقشی دیگر نمیپذیرد. سرجوخه بکمان وقتی پس از سه سال اسارت در سیبری و گذراندن سختیهای فراوان در استالینگراد به کشورش باز میگردد، کسی پذیرای او نیست. از همسر، دوست، فرمانده و حتی رودخانه البه او را نمیپذیرند. گویی او از جهانی غیرواقعی و ناملموس به زندگی واقعی بازگشته و جنگ دیواری میان او و دیگران کشیده است. او به یک باره از دل جنگ به جهانی پا میگذارد که در آن هیچ سود و منفعتی برای دیگران نداشته و به بیرون از در فراخوانده میشود.
در حالی که گفتمان رسمی جامعه امروز ایران “امید” و “مقاومت” و ” مقاومت در عرصه بین المللی” است، دو اجرا از نمایشی با گفتمان ضد مقاومت و ناامیدی نشانگر کدام علت تکرار در این جشنواره دولتی است؟ به نظر می رسد تکرار نمایشی ضد هرگونه مقاومت بی توجهی در سیاستگذاری فرهنگی را از سوی متولیان جشنواره نشان می دهد.
از سوی دیگر هر چند متن بورشرت گویای حقایقی از جنگ جهانی دوم و در مذمت جنگطلبی است، اما با پیشداشتههای ذهنی مخاطب ایرانی از رزمندگان برای عقیده یا وطن تفاوتی گفتمانی دارد. جامعه ایرانی همواره تصویری اسطورهای از سربازان درگیر در جنگ و جبهه داشته است. جامعه و خانواده ایرانی همواره در انتظار بازگشت قهرمانانه رزمنده ایرانی آغوشش را برای او گشوده است. چه بسیار روایتهای متعدد از انتظار و شوق بازگشت رزمندگان و اسرا که حکایت از ارزش و جایگاه والای سربازی دارد که برای حفظ و دفاع از کشورش، بالاترین سرمایهاش را خالصانه فدا کرده است. چنانکه خانوادههای بسیاری در انتظار شهید مفقودالاثرشان، به زیارت مزار شهدای گمنام میروند و پس از گذشت سی سال، همواره یاد و خاطره شهیدشان آنها را درگیر روزمرگی نکرده است. وقتی جنگ و دفاع از میهن امری مقدس و والا تعریف شود، قطعا چنین برخورد و جایگاهی بر آن مفروض و مورد انتظار است. از این رو، دو اجرای نمایشی از یاس سربازان در پی طرد جامعه در جشنواره فجر چه توجیهی دارد و بر چه نکته ای تاکید می کند؟
شاید پرداخت و نمایش «بیرون پشت در» مخاطب را در مقام مقایسه به تحسین نقش و جایگاه سرباز ایرانی در فرهنگ خود وادارد، اما جای صدها روایتی را خالی کرده است که میتوانست روی صحنه نمایش جشنواره بینالمللی تئاتر فجر، اسطورهسازی کند. از اسطورههایی زمینی و واقعی در پیوند با جامعه صحبت کند. جامعهای که در آن سرباز جایش نه بیرون پشت در، بلکه یاد و خاطره او بر سر در کوچه و خیابانها، نشان از زنده نگه داشتن و ارج نهادن بر ایثار و رشادتهای بی بدیل اوست. در کنار جایگاه سرباز، تصویری که بورشرت از فرماندهان نظامی ارائه میدهد نیز بسیار ناامیدانه و تلخ است. نگاه فرماندهان به سرباز، دلقکی مناسب اجرا در سیرک است و گویی سرباز صحنه گردان بازی قدرت قدرتمندانی است که خود در حاشیه امن، به خوشگذرانی پرداخته و سربازان را برای رسیدن به مقاصدشان دستاویز قرار دادهاند.
اما تکرار دیگر مربوط به متن «کارنامه بُندار بیدخش» در جشنواره چهل و دوم تئاتر فجر هستند.
بُندار نیز در سایه قدرت طلبی شاه، خدماتش نادیده گرفته میشود و او نیز زخم خورده جریان خودکامگی قدرتمندان است. با اینکه سالهاست نویسنده نمایشنامه کارنامه بندار بیدخش و حلقه نزدیکانش از عدم فعالیت او در صحنه تئاتر ایران شکایت دارند و قصه و خاطره می سازند؛ اما در سالیان گذشته، در دولتهای قبلی و فعلی و در جشنوارههای فجر، دانشجویی، آئینی سنتی و اجراهای صحنهای، همواره متون بیضایی اجرا شده و همچنان در جشنواره های دولتی تکرار میشود. به نظر می رسد شاکیان و مدعیان بی مهری نسبت به او، از مدیران و سیاستگذاران این جشنواره هم تشکر ویژهای برای اهتمام بر اجرای مدام متون آن نویسنده داشته باشند. اهتمام بر دو اجرای تکراری از نویسندهای که به همراه خانواده اش در حمایت از جریان ضد اسلام سال گذشته؛ ترانه سروده، در خارج نمایش اجرا کرده و با تکنیک آئینی مظلومنمایی؛ همواره وضع موجود را تخطئه کرده است تا تکرار متون خود را تضمین کند.
روشن است که اجرای متونی که انتشار قانونی داشته اند در راستای آزادی بیان و قانون مانعی ندارد، چنانکه هر ساله این متون در سالن ها اجرا می شوند. در اینجا مسئله حضور این متون در جشنواره تئاترفجر در سایه بی توجهی به سیاستگذاری فرهنگی مسئولان مربوطه و علت تکرار آنهاست.