قابی نو؛ سینمای شخصی و ایده پرداز زنانه

ساختار شناسی سینمای ایران این واقعیت را فراروی قرار می دهد که موفق ترین فیلم ها درباره زنان را مردان جلوی دوربین برده اند و هر چند تعدادی سینماگر زن شاخص هم فیلم های خوش ساختی در این حوزه دارند، اما به هر حال تعداد آنها آنقدر زیاد نبوده که بتواند وزنه را به سمت آنان سنگین کند. از سوی دیگر، سینماگران زن همواره در جریان فیلمسازی شان متمرکز روی درام های اجتماعی بوده اند. البته این حتی اگر در قالب یک اتهام بگنجد، به دلیل اپیدمی آن در میان فیلمسازان مرد شاید خیلی نقطه ضعف مهمی تلقی نشود، ولی قضیه از آنجا توی چشم می زند که شمار فیلمسازان زن ایرانی محدود است و همین تعداد اندک، عدم توجه به ژانرهای گوناگون را در سینمای آنان آگراندیسمان می کند. حال آنکه در بین فیلمسازان زن، هستند چهره هایی که در رجوع به ژانرهای مختلف تجربه های موفق و گاهی متفاوتی داشته اند. چهره هایی همچون رخشان بنی اعتماد، پوران درخشنده و تهمینه میلانی که بعد از گذشت سه دهه همچنان جزو مهمترین فیلمسازان زن شناخته می شوند. در بخش پایانی این مطب به چند فیلمساز مهم دیگر می پردازیم که اغلب جزو سال سوم فیلمسازان ایرانی شناخته می شوند.
نیکی کریمی، سینمای اجتماعی در اولویت
نیکی کریمی چه از سال ۶۸ وقتی با «وسوسه» وارد عرصه بازیگری شد و چه یک سال پس از آن که با بازی در فیلم «عروس» زمانی که به عنوان یک سوپر استار خود را مطرح کرد و چه در طول سه دهه بعد و در ۶۰ فیلمی که جلوی دوربین شان رفت، همواره در آثاری بازی داشته که در ژانر درام اجتماعی ساخته شده اند. شاید به زحمت بتوان در میان این ۶۰ فیلم، دو کمدی یافت که تازه در آنها هم نیکی کریمی خود یک کمدین نبوده و بیشتر در موقعیت طنز قرار گرفته است. همین رویه در دوران فیلمسازی او هم پیگیری شد.
نیکی کریمی در چهار فیلمی که ساخته دغدغه های زنانه خود را در بستر جامعه دنبال کرده است و به نظر می رسد او در فیلمهایش بیشتر در صدد طرح مسائلی است که در جایگاه بازیگر نتوانسته به آنها بپردازد. «یک شب» قصه زنی با بازی هانیه توسلی است که در طول یک شب با سه مرد متفاوت برخورد دارد. او در نگارش فیلمنامه این فیلم از کامبوزیا پرتوی هم کمک گرفت تا با پشتوانه ای قوی فیلم را کلید بزند. دو سال بعد در سال ۸۵، او فیلم «چند روز بعد» را هم درباره دغدغه های یک زن جوان با بازی خودش ساخت. فیلمی که فیلمنامه اش را شادمهر راستین نوشت. چهار سال بعد او «سوت پایان» را درباره زندگی یک زوج مستند ساز کلید زد و در خلال آن به برخی مسائل مبتلا به جامعه امروز ایران پرداخت و نقبی هم به زندگی زناشویی زوجهای تهرانی زد. فیلمی که باز هم نقش اول را خودش بازی کرد و فیلمنامه اش را هم نوشت. به نظر می رسد نیکی کریمی که تلاش دارد مطالبات خود را از راه طرح در سینما مطرح کند، با قبول بازی در نقش اول این فیلم ها وجه تجاری شان را هم مدنظر قرار داده است. با این حال، سه فیلم یاد شده در گیشه توفیقی نداشتند. «شیفت شب» آخرین فیلم نیکی کریمی در مقام کارگردان دو سال پیش اکران گرفت که باز هم درباره زنان بود که در مقایسه با بقیه در گیشه موفق بود. با این وصف، او در فیلم هایی که ساخته کمتر نگاه افراطی به جنس مخالف داشته و در ظرفی منطقی و یک آسیب شناسی غیر جانبدارانه، کوشیده تا اگر مردان را در باب مشکلات زنان مقصر معرفی می کند، دست کم در قضاوت تماشاگر خلل ایجاد نکند و اصطلاحاً یکطرفه به قاضی نرود.
او در مصاحبه ای گفته است: «واقعاً نمی دانم چه می شود که فیلمسازان زن در مورد موضوعات زنان فیلم می سازند، ولی مسائل زنان همیشه دغدغه کسانی بوده که می نویسند یا با ادبیات سر و کار دارند و بخصوص برای ما که مسائل جامعه همیشه برایمان مهم بوده…. در کل سعی می کنم اتفاقاتی که در جامعه پیرامون زنان مطرح می شود را پیگیری کنم». و در جای دیگری اضافه کرده چون نمی توانسته با بازیگری حرفش را بزند، روی به کارگردانی آورده است.
نرگس آبیار، از نسل جدید
نرگس آبیار اگرچه کارنامه خلوتی در کارگردانی دارد، اما به جهت اهمیت دو فیلم آخرش جزو سینماگران قابل توجه زن شناخته می شود. او با یک فیلم ویدئویی جمع و جور به نام «اشیا از آنچه در آینه می بینید، به شما نزدیکترند» شروع کرد که یک داستان خانوادگی را با محوریت حضور یک زن روایت می کرد. او سپس «شیار ۱۴۳» را ساخت که مریلا زارعی را به عنوان یک قهرمان زن در اختیار داشت. فیلم اگرچه متعلق به سینمای جنگ بود، از مشخصه های یک بیگ پروداکشن برخوردار نبود، ولی در عین حال توان بالای آبیار را در تغییر مدیوم و کارگردانی در سینما به رخ کشید. آبیار در پرداخت فیلمنامه ای که خود درباره یک مادر شهید نوشته بود، چنان همه جانبه و ظریف قصه را روایت کرد که وجوه دراماتیک آن انصافاً اثر گذار از آب در آمد و در اجرا هم تا حد زیادی نشانه های سینمایی را لحاظ کرده بود. او در «نفس» دوباره به سینمای دفاع مقدس رجوع کرد و فیلمی درباره کودکان ساخت. «نفس» در تلفیق این دو فضا هر چند زیاده گو و کشدار شد، اما ابداعات تصویری آن برای خیلی از تماشاگران جذاب بود. ضمن اینکه تبحر کارگردانش را در ساخت فیلمی با این حجم از جزئیات و نیز هدایت چشمگیر بازیگران کودک، به عنوان پاشنه آشیل این دست فیلم ها، نشان داد.