«فاجعه» است وقتی هنرمندی بگوید کتاب نمی خوانم
این روزها کتابخوانی جزو مسائلی است که با توجه به گذر سریع از عصر مکتوب و ورود به عصر دیجیتال و گسترش فضای مجازی، به نوعی به چالش کشیده شده است.
وجود رسانه های متعدد باعث کاهش قدرت تمرکز و تصمیم گیری برای انتخاب قالب فرهنگی مورد نظرمان می شود. از سوی دیگر سوالی هم مطرح می شود که چرا آمار مطالعه کشورهای توسعه یافته که انواع رسانه های رادیویی و تلویزیونی را احاطه کرده، بالا نیست؟… شاید پاسخ در این می تواند باشد که کتابخوانی از کودکی به عنوان یک اولویت به آن ها آموزش داده می شود. اغلب کارشناسان روی این نکته تأکید داشتند که جوهره کتابخوانی ایجاد علاقه کردن است و این علاقه از سنین کودکی در نهاد انسان به وجود می آید. همچنین کمک و اولویت شناسی دولت و مسئولان برای ایجاد احساس نیاز به مطالعه نیز نقشی اساسی در این رابطه دارد.
در گزارش شماره گذشته با جمعی از کارشناسان فرهنگی در این خصوص صحبت کردیم. مجید سرسنگی معاون فرهنگی دانشگاه تهران در پاسخ به اینکه چگونه باید عادت به مطالعه را در جامعه نهادینه کنیم، گفت: بحث مطالعه و کتابخوانی کاملا یک امر فرهنگی است، چون ابتدا باید فرهنگ کتابخوانی در مردم درونی شود. قبول کنیم اگر بخواهیم جامعه ای کتابخوان داشته باشیم، فرهنگ کتابخوانی باید از کودکی و مدرسه در جان ما بنشیند. از آن گذشته فضای عمومی کشور هم در این خصوص قابل لمس نیست. به جز قشر فرهیخته، مسئولان و دولت نیز باید تسهیلات لازم را برای ناشران و مولفان به وجود بیاورند.
عباس یاری دبیر تحریریه مجله فیلم نیز در این رابطه توضیح داد: عادت به مطالعه باید از ابتدای مقاطع تحصیلی و کودکی در بچه ها درونی شود. اگر آموزش و پرورش به جای تلاش برای زورچپانی محفوظات بی خاصیت؛ از ابتدا روی تشویق به مطالعه در بین بچه های مدرسه کار کند، به تدریج که بزرگتر می شوند، مطالعه جزئی از زندگی آن ها می شود.
بیژن اشتری مترجم کتاب نیز در این خصوص توضیح داد: معتقدم کتاب های خوب و خواندنی در کشورمان کم تولید می شود و داستان نویسان ما در این زمینه چندان موفق نبودند. علاوه براین، مترجمان ما نیازهای نسل جدید را نمی شناسند و نمی دانند جوانان ما به چه چیز احتیاج دارند. ممیزی کتاب و کمبود بودجه نیز مزید بر علت و استقبال کم از کتاب می شود. در گزارش امروز به پای حرف های یک هنرمند، یک مدیر انتشاراتی و یک مدیر فرهنگی نشستیم.
حسین پاکدل:
احساس نیاز به خواندن را پررنگ کنیم
حسین پاکدل بازیگر و صاحب کافه کتاب در خصوص اینکه چگونه باید عادت به مطالعه را در میان مردم درونی کنیم، به بانی فیلم گفت: انتشار، تکثیر تفکر و ادبیات از انحصار کاغذ خارج شده و فضاهای دیگری برای نشر افکار وجود دارد، اما این به معنای بی نیاز شدن ما از مطالعه کتاب نیست. کتاب یکی از جذابترین و زیباترین اشکال انتقال اندیشه است. ما باید ببینیم در رقابت با فضای مجازی و دنیای الکترونیک که به صورت ساده تر کتاب ها تکثیر می شود، چه کاری باید انجام دهیم. در این زمینه مقداری باید تلاش بیشتری صورت گیرد. کتاب به اشکال و طراحی های مختلف و ابعاد مختلف منتشر می شود و ما در حال حاضر تا حدودی در این زمینه محدودیت داریم. بعضی ناشران از این فرمول پیروی می کنند و سعی می کنند که جلدهای کتاب بهتری داشته باشند اما به طور عمومی برای اینکه مخاطب را جذب کنیم، شکل کتاب اهمیت بسیار زیادی دارد و باید بیشتر در این زمینه کار کنیم.
پاکدل ادامه داد: عادت مطالعه صرفا بر دوش ناشر یا نویسندگان نیست بلکه بخش آموزش عالی و آموزش و پرورش بودجه هایی در این زمینه دارند و به جای اینکه صرفا کتاب تولید کنند باید شرایطی را برای کتابخوانی فراهم کنند. باید به شکل گسترده مردم را به خواندن کتاب عادت بدهیم و این فرهنگ درونی شود که خواندن کتاب جزو ضرورت هاست. این احساس نیاز باید پررنگ شود و در حال حاضر ما به گونه ای رفتار می کنیم که خواندن و نخواندن کتاب فرقی با یکدیگر ندارد و به یک شعارهای کلی بسنده می کنیم که کافی نیست.
این هنرمند در پاسخ به این پرسش که آیا پایین بودن تیراژ کتاب به مسائل اقتصادی بستگی دارد یا نه، گفت: مجموعه شرایط دست به دست یکدیگر می دهند و روی کاهش تیراژ کتاب تأثیر می گذارد و نمی شود آن را در وضع اقتصادی خلاصه کرد. در اروپا قیمت کتاب خیلی گرانتر از ایران و حتی تعداد رسانه های جمعی بسیار بیشتر است، اما چرا مردم بیشتر کتاب می خونند؟… به این دلیل که وزارت فرهنگ و شهرداری ها این ضرورت را در شهروندان ایجاد می کنند که نیازمند کتاب خواندن باشند.
وی افزود: کتاب خواندن مختص حوزه ادبیات نیست بلکه در تمام حوزه های تخصصی به کتاب خواندن احتیاج داریم. به عنوان مثال، پزشکان ما کتاب های تخصصی مربوط به حوزه خود را می خوانند، اما باید برای عموم برنامه ریزی شود. لازمه این مسأله ایجاد یک اراده عمومی و برنامه ریزی دقیق است و تنها منحصر به تبلیغ نمی شود. ما می توانیم هم به صورت تشویقی و هم تبلیغی کار کنیم و به جای تعیین جوایز مسابقاتی را در حوزه کتاب برگزار کنیم. البته برنامه های تلویزیونی هم معرفی کتاب دارند، اما کتاب های خاصی را معرفی می کنند که در برگیرندگی لازم را ندارند.
پاکدل خاطرنشان کرد: گاهی وقت ها تلویزیون می بینم و می شنوم هنرمندی که مردم آن را دوست دارند، می گوید نیازی به خواندن کتاب ندارم و این خیلی تعجب برانگیز و فاجعه است. متأسفانه به شکل گسترده نویسنده و خالق فکر ما از جایگاه لازم برخوردار نیست. از طرف دیگر ملت را به این عادت دادیم که در حوزه فرهنگ پرداختی نداشته باشد و همه چیز رایگان باشد. اصلاح امور و برگرداندن تیراژها به دوران اول خود، کار بسیار سختی است و نیازمند یک اراده عمومی در این رابطه هستیم.
رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران:
مردم انعکاس زندگی خود را در کتابها ببینند
محمود آموزگار رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران در خصوص اینکه چگونه باید عادت به مطالعه را در میان مردم درونی کنیم، به بانی فیلم گفت: اثری که نوشته می شود، باید به گونه ای باشد که بتواند با توده بیشتری از خوانندگان ارتباط برقرار کند. به عنوان مثال، مرحوم زرین کوب کتاب های «سر نی» و «بحردر کوزه» را نوشته بود که هر دو جزو کتاب هایی است که سخت خوانده می شود و پس از آن ایشان کتاب «پله پله تا ملاقات خدا» را نوشت. شاید از هر عنوان دو کتاب قبلی سه یا چهار هزار نسخه فروش رفته باشد، اما کتاب «پله پله تا ملاقات خدا» تا امروز حدود ۱۸۰ هزار نسخه فروش رفته است و اثر بسیار موفقی بوده است. نکته جالب اینکه هم خواننده معمولی و هم خواننده فرهیخته توانسته است با آن ارتباط برقرار کند و از خواندن آن اثر احساس رضایت کرده است. یکی از ارکان اصلی ترغیب نوشتنی است که بتواند مخاطبان بیشتری را جذب کند. بنابراین، زبان، مخاطب و هدف در این میان اهمیت دارد.
آموزگار یادآوری کرد: این مسأله در حوزه ادبیات مانند دیگر حوزه ها صدق می کند. داستان هایی که در حوزه ادبیات نوشته می شود، باید برخواسته از زندگی مردم باشد. هر چقدر مردم انعکاس زندگی خود را در آثار مکتوب ببینند، احساس نزدیکی بیشتری به آن می کنند. بنابراین؛ مشاهده گری یکی از لوازم اصلی این ماجراست.
وی با بیان اینکه در حال حاضر شرایط خوبی در زمینه خواندنی بودن آثار نداریم، گفت: اگر کتابی در خصوص فلسفه، تاریخ و ادبیات نوشته می شود، باید بر اساس واقعیت ها و داشته های اصلی ما نوشته شود. هرچقدر مشاهده گری بیشتر شود، اثر خواندنی تر خواهد شد. این جزو مواردی است که می تواند کمک کننده است.
آموزگار ادامه داد: جوهر کتاب خواندن علاقه است و نمی شود این موضوع را به عنوان تکلیف مطرح کرد. این علاقه باید در دوران کودکی به وجود بیاید و اگر کودکی به عروسک خود علاقه پیدا می کند و با آن می خوابد، اشتیاق او نسبت به کتاب نیز باید همین طور باشد. این در مرحله اول وظیفه پدر و مادرها و بعد سیستم آموزشی کشور است. وقتی صحبت از سیستم آموزشی می کنیم، شرایط به گونه ای است که تکلیف محور است. امکان این وجود دارد که مطالعه کردن نیز تکلیف محور شود.
رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران در پاسخ به اینکه چه راهکار عملی سراغ دارید که فروش کتاب ها محدود به دوره ده روزه نمایشگاه کتاب نباشد، عنوان کرد: راهکار عملی این موضوع آن است که کتاب باید سر جای خود فروخته شود و یکی از انحرافات نمایشگاه بین المللی کتاب این است که کتابفروشی ها را از این چرخه حذف کرده است. در حقیقت وزارت ارشاد تعداد بسیاری پروانه نشر صادر کرده و ناشران با تعداد اندک عنوان منتشر شده از وزارت ارشاد توقع دارند، زمینه ای برای فروش کتاب فراهم کند. به هر حال مشکلات بسیار و رقابت نابرابری بین ناشران و کتابفروشان به وجود می آورد. این طور می شود که کتابفروشی ها تغییر شغل می دهند و تعداد کتابفروشی ها در کل کشور کاهش پیدا می کند.
معاون بازرگانی بنیاد فارابی:
خواندن خود را مدیریت کنیم
محسن شمس معاون پشتیبانی تولید و بازرگانی بنیاد سینمایی فارابی در خصوص اینکه چگونه باید عادت به مطالعه را در میان مردم درونی کنیم، به بانی فیلم گفت: آنچه در این فرصت می توانم به آن اشاره کنم، رغبت پیدا کردن نسبت به کتاب و مطالعه بدون در نظر داشتن شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه و فرد قابل بررسی نیست. مجموعه ای از عوامل به هم پیوسته در ایجاد این شرایط دخیل است. در دوره کودکی و دبستان ما تنها عنصر فوق العاده و خارج از روال روزمره زندگی «کتاب » بود و یا در نهایت یک روز درهفته پارک کودک قلهک که حالا ایستگاه مترو شده است. من امروز در سال های آغازین دهه ششم از زندگی خودم هستم و شرایط کودکان امروز را با کودکی خودم قیاس می کنم، به نتایج دیگری دست می یابم. کتاب در جامعه ما در تعامل با رسانه های دیگر رقابت خوبی نداشته است؛ یعنی نیاز انسان به آگاهی کم نشده است. اکنون ما در عصر تولید انبوه پدیده ها هستیم. کتاب در گذشته تنها دروازه و رسانه ارتباطی فرد با «آگاهی» و «دانستن» بود، در حال حاضر بیشتر گوشی های لمسی را دم دست داریم. در واقع دیگر دروازه ورود ما برای دانستن تنها کتاب نیست، شاید بیشتر می خوانیم. بیشتر هم برای خواندن وقت می گذاریم، اما کتاب نمی خوانیم بلکه صفحات گوشی همراهمان را می بینیم، حتی دقت کنید نمی گویم«نگاه می کنیم». می گویم : «می بینیم ». فرق است بین مفهوم «دیدن» و «نگاه کردن». این دوره با سلطه تلویزیون در خانه ها و عصر ماهواره و تکثر کانال های تلویزیونی و ورود کامپیوترهای خانگی آغاز شده و این روند ادامه دارد.
شمس ادامه داد: ما پیوسته در حال خواندن هستیم. پویش اطلاعات اعم از متن و تصاویر و فیلم خود نوعی از خواندن است و حتی بیشتر از گذشته می خوانیم اما وسیله ارتباطی و شیوه خواندن ما متفاوت شده است. این شیوه و شکل خواندن ما را بیشتر در سطح نگه می دارد تا عمق، این از ویژگی های رسانه های مدرن است و محصول دو دهه اخیر است. ما به شدت در کوران اطلاعات هستیم و باید خواندن را مدیریت کنیم. تغییرات تکنولوژی و شرایط اجتماعی و فرهنگی نیازهای ما را متحول کرده است. به عنوان مثال، نیاز انسان به نور و روشنایی یک نیاز قدیم است اما همین نیاز در طول زمان تحت تاثیر تحولات تکنولوژی و شرایط اقتصادی و اجتماعی تغییرات گسترده ای داشته است. در دوره ای چراغ پی سوز داشتیم و بعد با ورود صنعت برق، منبع نور تغییر می کند. حتی امروز ما از دوران منابع نور گرم عبور کردیم، حتی در دوران نورهای سرد هم در حال گذر از نسل دوم و سوم منابع نور سرد هستیم. در مورد نیاز به دانستن، آگاهی و خواندن هم وضعیت همین گونه است. شرایط، شکل تامین نیازها را متفاوت می کند. در دوره ای از تاریخ، تنها کلام و ارتباطات شفاهی عامل ارتباط انسان ها و جوامع بود اما اکنون از دوران ارتباطات مکتوب و دیداری هم عبور کرده ایم و در عصر دیجیتال و سلطه «وب» با گستره بسیار متنوعی از شیوه های انتقال اطلاعات و نشر آگاهی مواجه هستیم. همین دوره هم چندین لایه داشته است. شما میزان مصرف اینترنت روزانه خود را در خانه و کوچه و خیابان و محل کار محاسبه کنید و ببینید در همین یکی دو سال چه افزایشی داشته است.
معاون تولید و پشتیبانی بنیاد سینمایی فارابی عنوان کرد: ما باید دو مسأله را از یکدیگر تفکیک کنیم. معتقدم نیاز به دانستن و آگاهی نه تنها کاهش نیافته بلکه افزایش هم پیدا کرده است. اما همان طور که اشاره کردم شکل و شیوه و کیفیت تامین و پاسخ به این نیازها متفاوت شده است. آموزش و پرورش و مدارس ما به عنوان بنیادی ترین نهاد فرهنگی در جامعه ، نقش بسیار کلیدی در توسعه و ترویج خواندن و ترغیب دانش آموزان برای تحقیق و دستیابی به مفاهیم تازه در کتاب ها می توانند داشته باشند. البته نقش خانه و خانواده و اولیا را نیز نباید نادیده گرفت. اگر این به صورت یک نهضت ملی در خانه و مدرسه مطرح شود، خواندن و ضرورت آن یک نیاز فرهنگی و اجتماعی تشخیص داده شود، در این امر پیشرفت خواهیم داشت. در حقیقت ما کم نمی خوانیم بلکه زیاد می خوانیم؛ مسأله مهم این است که چه چیزی را می خوانیم و چگونه می خوانیم. چه چیزی را باید بخوانیم، به چه شیوه ای باید بخوانیم، این یک فرهنگ است و آداب دارد. از سوی دیگر شرایط اقتصادی را نیز نباید نادیده گرفت. در شرایطی که قیمت تمام شده کتاب بالا می رود و قدرت خرید پایین می آید، طبیعی است که میل به خرید کتاب هم کمتر می شود.
شمس با اشاره به اهمیت مدیریت وقت و زمان بیان کرد: باید یاد بگیریم ساعتی را به عنوان انس با کتاب در مدرسه و خانه و محل کار بگذرانیم. آنچه بیش از همه فرهنگ – صنعت کتاب و کتابداری را دچار چالش کرده، فرهنگ انس با کتاب است فرهنگ انس با کتاب باید گسترش یابد. باید به شیوه های ملی و بنیادی تقاضا برای خرید و تهیه کتاب افزایش پیدا کند. حوزه اقتصادی کتاب، حوزه ای اشتغال زا، فرهنگی و قابل احترام جامعه است. همان طور که پوشیدن لباس نو در رفتار و شخصیت ما اثرگذار است، دست گرفتن کتاب و نگاه کردن به کتاب هم برای ما ارزش آفرین است. همانطور که برای خوردن پیتزا و پارک رفتن وقت می گذاریم، برای رفتن به کتابفروشی و کتابخانه برای خریدن و خواندن کتاب باید وقت بگذاریم. این کار نهاد خانه و مدرسه است. گسترش و ترویج این رفتار، کار رسانه هاست. در این میان وظایف حکومت، دولت، شهرداری ها ایجاد بستر مناسب برای تولید و عرضه کتاب است. اگر شرایط تولید کتاب و تعداد کتابفروشی ها بیشتر باشد، حتما اوضاع متفاوت خواهد بو . باید شرایطی فراهم شود که رغبت به خرید و خواندن کتاب در کودکان و خانواده ها توسعه پیدا کند و عمیق شود. معتقدم دولت طی این سال ها تلاش های زیادی در این حوزه داشته است و پیشرفت های خوبی هم در بخش ها شاهد هستیم. بخش خصوصی گام های خوبی برداشته است، اما کار لازم فرهنگی در مدرسه و خانه انجام نمی شود. نتایج این آسیب ها و ناهنجاری تا سطح دانشجو و استاد ما هم تعمیم پیدا می کند و امروز با این وضعیت تحقیق و تدوین پایان نامه های تحصیلی در محیط های علمی و دانشگاهی و درج آگهی های خرید و فروش پایان نامه و تحقیق بر در و دیوار هستیم.