در نهایت تنها صداست که میماند

بارها شنیده بودم که جواد پیشگر گفتوگوی حضوری انجام نمیدهد؛ اما پس از چند بار تماس تلفنی قبول کرد که برای تولد ۷۷ سالگی رادیو، یک روز در ساختمان قدیمی رایو در میدان ارگ با هم درباره حال امروز و آینده رادیو گفتوگو کنیم.
برخلاف هیاهوی بازار پانزده خرداد و میدان ارگ، ساختمان رادیو آرام آرام است. به ساختمان رادیو نمایش که میرویم، سراغ او را میگیریم و میگویند که در استودیو به همراه عزتالله مهرآوران مشغول ضبط برنامه «با درامنویسان معاصر» است. پس از اتمام برنامه با هم به یکی از اتاقهای تمرین میرویم و به گفتوگو مینشینیم.
*****************
از مسیری که آمدهام بسیار راضیام
گفتوگو را با تبریک روز رادیو به همکارنش آغاز میکند و به خبرنگار ایسنا میگوید: «به کلیه همکارانم در رادیو و مشخصاً به همکاران نزدیکترم در شبکه نمایش این روز بزرگ را تبریک بگویم و برای همه آنها آرزوی موفقیت میکنم. امیدوارم زمینه تولید نمایشهای رادیویی همیشه برقرار باشد.
او که سابقه سالها فعالیت در عرصه تئاتر را دارد، از سال ۶۳ وارد رادیو و از سال ۶۵ به صورت رسمی در واحد نمایش رادیو مشغول به کار میشود؛ «تقریبا سال ۶۳ بود که با یک فراخوان عمومی برای انتخاب بازیگر در واحد نمایش وارد رادیو شدم. آن زمان مرکز هنرهای نمایشی وجود نداشت و واحدی به نام نمایش در بدنه رادیو فعالیت میکرد. به گمانم در این فراخوان حدود ۴۵۰ نفر حضور پیدا کرده بودند. استاد بزرگوارم جناب آقای سمندریان و آقای شرفی به همراه دوستان دیگری آزمونی برگزار کردند که در این آزمون نهایتاً ۲۳ نفر انتخاب شدند. ما حدود یک سال در همین میدان ارگ در ساختمان رادیو زیر نظر آقای سمندریان و آقای شرفی دورههای بلندمدت (زیر نظر آقای پورنامداریان و آقای شهبازیان دورههای کوتاهمدت) و بسیار جدی و هدفمندی را گذراندیم که نتیجه بسیار خوبی هم داشت. آقای سمندریان و آقای شرفی برای بچههای نسل ما بسیار زحمت کشیدند و هنوز هم تعداد بسیاری از بچههای آن دوره در رادیو نمایش فعال هستند».
«نفس این دوره کلاسهای یک ساله راهها و رویکردهایی را برای ما ایجاد کرد که برایمان بسیار جدی شد. میدانستیم که برای ماندن و چگونه ماندن باید خیلی تلاش کرد. واحد نمایش بنا بر دلایل و منطقی که داشتند سال ۶۷ برای اولین بار به من کارگردانی یک اثر نمایشی رادیو را واگذار کردند. اسم نمایش را درست به خاطر ندارم، ولی کاری بود از خانم شهلا دباغی و آقای محمد امیر یاراحمدی. خیلی نگران بودم. حتی یادم است وقتی که تمریناتمان با دوستان در رادیو تمام میشد، به همراه آنها به منزل میرفتیم و ادامه تمرینها را آنجا انجام میدادیم. آن زمان تمام تلاشمان این بود که با یک نیت پاک، سالم و بیپیرایه به نوعی خودمان را اثبات کنیم و واقعاً هم برای اثبات این موضوع بسیار زحمت کشیدیم».
در ادامه سخنانش با افتخار میگوید که پس از گذشت ۳۰ سال از بودن در رادیو بسیار راضی است؛ «به تدریج این همکاریها با واحد نمایشهای رادیو ادامه پیدا کرد و در رادیو ماندگار شدم و امروز از مسیری که آمدهام بسیار راضی هستم. اگر امروز از من بپرسند در صورتی که به ۳۰ سال پیش برگردی، مایلی چه کاری را انجام بدهی؟ مطمئناً من همان کاری را میکنم که ۳۰ سال پیش انجام دادم و الان دارم آن را ادامه میدهم».
«شاید بارها و بارها نشستهام و در تنهاییهای خودم فکر کردهام که چطور سر از رادیو درآوردهام؟ خیلی فکر کردم و خیلی غیرمستقیم و پنهان، به عنوان یک چیز نهفته که انگار کشفش کرده باشم، به این نتیجه رسیدم شاید برای آن شبهایی بود که کنار خانواده مینشستم و قصههای شب رادیو را با دقت گوش میکردم. دقیق نمیدانم؛ این حسی است که خیلی نمیتوان دقیق به آن پاسخ داد».
رادیو هویت و شخصیت فرهنگی مستقلی دارد
از او میپرسم چه شد که احساس کردید باید به رادیو بروید و در پاسخ میگوید: «از جوانی با اینکه بیرون از رادیو بودم، ولی فضای رادیو را بسیار دوست داشتم. آدمهای بزرگی در رادیو حضور داشتند و طبیعی است که من به عنوان یک جوان در آن مقطع، خیلی برایم ارزشمند بود که بتوانم در کنار این عزیزان فعالیت بکنم. در این سالها همیشه از آقای شجره، آقای فراهانی، آقای منوچهری، خانم ژاله علو و خانم ثریا قاسمی به عنوان معلمان خودم یاد میکنم. طبیعتاً این جذابیتها باعث شد که به دنبال رادیو برم.»
«پس از گذشت این همه سال هنوزم هم معتقدم رسانه رادیو یک شخصیت فرهنگی خاصی در بدنه جامعه ما دارد؛ نه تنها در ایران، بلکه طبق تحقیقاتی که انجام دادهام در بسیاری از کشورهای جهان، رادیو این هویت و شخصیت فرهنگی خودش را حفظ کرده استپس از گذشت این همه سال هنوزم هم معتقدم رسانه رادیو یک شخصیت فرهنگی خاصی در بدنه جامعه ما دارد؛ نه تنها در ایران، بلکه طبق تحقیقاتی که انجام دادهام در بسیاری از کشورهای جهان رادیو این هویت و شخصیت فرهنگی خودش را حفظ کرده است و این خیلی ارزشمند است. در ارتباط با مردم متوجه شدهام که نگاه آنها به رادیو ارزشمند و زیبا است و همین حس خوب برای ما که عمر و زندگیمان را در این عرصه گذشتهایم، بسیار ارزشمند و زیباست».
پیشگر در ادامه سخنانش به سابقه حضور خود در عرصه تئاتر اشاره میکند و میگوید: «تحصیلات کارشناسی و کارشناسی ارشدم در رشته تئاتر بوده است. در این حوزه زیاد کار کردهام. اما جنس کار رادیو و تئاتر خیلی با هم متفاوت است. اگر در یک شرایط خیلی ایدهآل باشید، در سال یک کار تئاتر میتوانید انجام دهید، آن هم در شرایطی که امکانات برای شما فراهم باشد؛ که متاسفانه این شرایط و امکانات امروز وجود ندارد. یعنی روز به روز شرایط برای کار کردن در تئاتر سختتر میشود. الان سالهاست که دلم میخواهد نمایشی را روی صحنه ببرم، ولی انگار هراس پنهانی دورنم وجود دارد. به دلایل اینکه مشکلات موجود را برای به صحنه بردن یک نمایش میبینم. از سال ۸۳ که آخرین کار تئاترم را در سالن سایه انجام دادم، تا به امروز دیگر روی صحنه کار نکردهام. ولی همیشه دغدغهاش را دارم».
حال امروز رادیو خوب است؟
او درباره حال و هوای امروز رادیو و شرایطی که دارد، میگوید: «شخصاً معتقدم پیش از اینکه بخواهید حال یک مجموعه را بپرسید، باید حال افراد حرفهای در آن مجموعه را بپرسید. من به نوبه خودم حالم در رادیو خوب است. اگر روزی احساس کنم که دیگر دغدغه نمایش ندارم، مطمئن باشید که دیگر پایم را در رادیو نخواهم گذاشت. خیلی صمیمانه بگویم شاید حتی تعجب کنید، اما هنوز بعد از ۳۰ سال، شبِ قبل روزی که قرار ضبط نمایش دارم، با اضطراب میخوابم و این اضطراب را دوست دارم؛ چون احساس میکنم اگر روزی این دغدغه را از دست بدهم، دیگر حرفی برای گفتن ندارم. به نظرم در رادیو هر چه که جلوتر میرویم احساس میکنیم هنوز ابتدای راه هستیم. همین حسهای خوب باعث میشود که همیشه بتوان پیشرفت کرد و با علاقه کار کرد».
«در تمام زندگیام تلاش کردم که علیرغم تمام مشکلات و مسائل موجود در حوزه کارم، اگر هم اتفاق بدی افتاده از آن عبور کنم. چون در آن حال بد نمیتوان خوب کار کرد و به همین خاطر هم بهتر است که از آن فاصله گرفت. چون ما قرار است پیشنهای را حفظ کنیم؛ پیشینهای که سختیها و مرارتهای بسیاری برای آن کشیدهای و به همین خاطر هم باید از کنار اتفاقات نه چندان خوب گذشت. همیشه در هر کاری فراز و فرود است و من همیشه آرزو کردم ما بتوانیم در همهی این شرایط مخاطبان بیشتری را جذب نمایشهای رادیویی کنیم. مقوله نمایش رادیویی در تاریخ و فرهنگ معاصر ایران جایگاه خاصی داشته و دارد. به شدت اعتقاد دارم که نمایش رادیو در دهههای گذشته یعنی حتی از آن روزی که متولد و اجرا شد، کمک بسیار زیادی به شناخت مقوله تئاتر و ادبیات دراماتیک در ایران داشت؛ چراکه وقتی مخاطب با نمایشهای رادیویی آشنا میشود، در سالن تئاتر دیگر زیاد با این فضای نمایشی غریبه نیست».
پیشگر همچنین درباره جایگاه رادیو در میان مردم با توجه به ورود رسانههای جدید، میگوید: «ما الان با رسانههای متعدد و مختلفی روبهرو هستیم و هر روز هم در فضاهای جدید با موارد تازهتری آشنا میشویم. ولی معتقدم که با این وجود رادیو همچنان جایگاه خودش را در بدنه جامعه ما حفظ کرده است و شنونده هم دارد. درست است که نمیتوان آمار دقیقی از شنوندگان یک برنامه در جامعه به دست آورد؛ ولی آن آماری که از طریق سازمان صداوسیما یا نهادهای دیگر اعلام میشود، نشان از این دارد که همچنان رادیو مخاطبان خودش را دارد. فکر میکنم حتی سال گذشته رادیو نمایش با افزایش مخاطب نیز همراه بود».
او افزایش مخاطبان رادیو در فضای رسانهای امروز را منوط به داشتن درک، شناخت و پتانسیل لازم در انتخاب موضوع و نوع نمایشها میداند و ادامه میدهد: «همانطور که رسانههای جدید وارد فضای رسانهای معاصر میشوند و مخاطبانی را جذب میکنند، ما نیز نباید در رادیو عقب بمانیم. با ایجاد رویکردهای و موضوعات تازه و درک و شناخت عمیق از مسائل اجتماعی جامعه میتوان نزدیکی با مخاطبان را حفظ کرد. البته این موضوع به دانش، مطالعه و پژوهش کسانی که برنامهریزی و اجرا میکنند، نیاز دارد. طبیعی است که دانش و بینش در این حرفه چه به عنوان بازیگر و چه به عنوان نویسنده و کارگردان کمک بسیار شایانی به ساخت و ساز برنامههای خوب میکند».
«امروز رسانههای تصویری و شنیداری زندگی آدمی را احاطه کرده است. از لحظهای که در خانه هستید و چه زمانی که از خانه بیرون و در جامعه حضور دارید، انواع وسایل ارتباطی را در اختیار دارید. رسانه رادیو و نمایش رادیویی نیز همچنان در ایران و جوامع دیگر خود را حفظ کرده و با انرژی و تاثیرگذار به حیات خویش ادامه میدهد. اگر در رادیو یک اثر خوب به مخاطب ارائه شود، مطمئن باشید که مخاطب با شما همراه خواهد بود».
در باب اهمیت نمایشهای شنیداری
این رادیویی با سابقه معتقد است که شنیداری شدن یک اثر ادبی بسیار کار حساس، سخت و مهمی است و در این باره میگوید: «توصیف موقعیتهای یک رمان باید در نمایش رادیویی تبدیل به دیالوگ شود و این کار بسیار حساسی است، چون ممکن است نقطه عطف مهمی در آن توصیف نهفته باشد. این موضوضع تنها بخشی از تولید یک نمایش رادیویی است. باید به این نکته توجه کرد که ما در نمایشهای شنیداری تنها عنصری که از مخاطب در اختیار داریم، حس شنوایی اوست. به همین خاطر هم طوری باید سازماندهی کنیم که انگار از همه حواس پنجگانه مخاطب استفاده میکنیم».
پیشگر ادامه میدهد: «براساس نشانهها و مستندات به واسطه تأثیرات فرهنگی ضرورتها، فرآیندهای برجسته، نقش فرهنگساز نمایش رادیویی در ایران، افزایش تولید نمایش در شبکههای رادیویی و در ادامه راهاندازی شبکه نمایش در سال ۹۰ در ایران بر نقش پر اهمیت نمایش صحه گذاشته است. شبکهای که با فعالیت مستمر سه نسل به خصوص هنرمندانی که بعد از انقلاب وارد رادیو شدهاند، ایجاد شد. این هنرمندان که هر یک سابقه طولانی در تئاتر و سایر رسانهها داشتند، میدان مناسبی را برای خلق آثار تازه و ماندگار فراهم کردند که تا به امروز ادامه داشته و قطعا با حضور هنرمندان جوان بارورتر میشود».
او که معتقد است نمایش یکی از ارزشمندترین مصادیق دریافت حقیقت و شناخت فضیلتهای آدمی است، میگوید: «از طریق هنر نمایش میتوان مقدار آگاهی از زبان، فرهنگ و اساسا تمدن، آفرینش فرهنگی و دانش اجتماعی را سرعت بخشید. از طریق نمایش، انسان به ضرورت زندگی و ارتباط با هستی و معبودش فراخوانده میشود و به انسان میآموزد که از مواهب و زیباییهای هستی بهره گرفته و به مقابله با تاریکیها و هر آنچه که شکل مضمونی از شر و گناه دارد بپرهیزد. نمایش رادیویی نیز گونهای از پدیدههای دراماتیک در جهان معاصر است که طی سالیان عمر خود با فراز و نشیبهای فراوانی روبرو بوده است و شاخصترین ویژگی مورد پژوهش و تجربه، رویکرد تخیل برانگیزی آن در مخاطبان است».
مخاطب با نمایشهای رادیویی بدون مرز میتواند تخیل میکند
او در ادامه به قوه تخیل مخاطبان اشاره میکند و میگوید: «تخیل در نمایشهای رادیویی یک اصل است.