در سوگ هنرمندی که بینظیر بود
«سم شِپِرد» نمایشنامهنویس برنده «پولیتزر» و بازیگر نامزد اسکاری که از دنیا رفت طیف گستردهای از فعالیتهای هنری و فرهنگی را از سر گذراند تا به این مرحله رسید.
«گاردین» نوشت: «سم شپرد» که روز گذشته (۳۰ جولای) در سن ۷۳ سالگی برای همیشه خاموش شد، شاید تنها غول ادبی آمریکا بود که میتوانست فیلمنامههای عالی برای فیلمهای درجه یک سینما بنویسد و خودش هم نقش اول آن را به خوبی ایفا کند.
«حماقت برای عشق» (۱۹۸۵) به کارگردانی «رابرت آلتمن» یکی از نمونههای خوب این فعالیت دوگانه است که «شپرد» متن فیلمنامه آن را براساس نمایشنامه نامزد «پولیتزر» خود به نگارش درآورد و نقش اصلی آن را هم بازی کرد.
نمایشنامههای مشهور او همچون «کودک مدفون» (۱۹۷۹) و «غرب حقیقی» (۱۹۸۰) کارهایی هستند که شبیه آنها در عرصه تئاتر آمریکا دیده نمیشود. شخصیتهای او ناامید و سرخورده هستند و در فضای جامعه و خانواده خود، بیگانه. آنها در خانوادههای سستبنیادی شکل میگیرند که مشکلاتش آنها را به سمت خشونت سوق میدهد. شخصیتهای «شپرد» شبیه افرادی هستند که مدتهاست نادیده گرفته شدهاند. در ابتدای نمایش به نظر میرسد قصد درگیری دارند، اما به تدریج شروع به بیان حرفهای کنایهدار و نیشدار میکنند و بعد به مونولوگهای تمامناشدنی میرسند.
به عنوان یک بازیگر اما، «شپرد» به سبک هالیوود کلاسیک جلو میرفت؛ هنرپیشهای خوشتیپ با صدایی خشن. «شپرد» پسر یک خلبان جنگی بود و اغلب در نقش شخصیتهای نظامی ظاهر میشد («مرد واقعی» و «سقوط شاهین سیاه»). یکی از نقشهای سینمایی بهیادماندنی او نقش روح در نسخه بهروز شده «هملت» ـ نمایشنامه ماندگار «شکسپیر» ـ بود که سال ۲۰۰۰ توسط «مایکل آلمرایدا» ساخته شد. این نقش چند قرن پیش برای اولینبار، توسط «شکسپیر» که خود هم نمایشنامهنویس و بازیگر بود ایفا شد.
این نویسنده مطرح آمریکایی در طول زندگی ۷۳ ساله خود، ۴۴ نمایشنامه – بیشتر از تعداد نمایشنامههای «شکسپیر» – به نگارش درآورد. او همیشه دوست داشت به نظر برسد که غریزی و راحت مینویسد. خیلی سریع و حرفهای مینوشت؛ در حالی که بعضی از نویسندگان تنها میتوانند با یک خودکار یا یک نوع کاغذ مخصوص و در اتاق کاری شخصیشان بنویسند، «شپرد» همیشه ادعا داشت بهترین مکان برای نوشتن، روی پایش و در حال رانندگی در بیابان است. همیشه اصرار داشت که نوشتن دیالوگهایش را فقط پشت چراغ قرمز رها میکند.
«سم شپرد» اولینبار در سال ۱۹۷۱ با نمایشنامه «دهان کابوی» به شهرت رسید. او خود نیز در اقتباس این اثر که در تئاتری خارج از «برادوی» به روی صحنه رفت، نقش یک موسیقیدان را مقابل «پتی اسمیت» ـ ستاره موسیقی راک ـ بازی میکرد.
پس از آن، رمان کوتاهی به نام «The One Inside» به چاپ رساند. در مقدمه این کتاب اشاره کرد که شخصیت اصلی مرد داستان، رگههایی از تجربیات شخصی خود در زندگیاش را به همراه دارد.
به عنوان یک نمایشنامهنویس، «شپرد» رویه چهرههای بزرگ نسل قبل خود را پیش گرفت: «یوجین اونیل»، «تنسی ویلیامز» و «آرتور میلر». اینها افرادی بودند که تمها و موقعیتهای تراژدیهای کلاسیک یونانی را به قرن بیستم آمریکا منتقل کردند. «کودک مدفون» ـ نمایشنامه برنده پولیتزر «شپرد» که در آن دعوا بر سر سرنوشت یک جسد پس از تمام شدن جنگ است، به نوعی ترجمه امروزی «آنتیگونه» است.
جدا از تئاتر «سوفوکل» و «اوریپید»، مهمترین تأثیر ادبی در نوشتار «شپرد»، فضای وسترن بود. او هم در کودکی و هم در بزرگسالی، اوقات مختلفی را در بیابانهای جنوبغرب آمریکا سپری کرد.
شخصیتهای مرد داستانهای «شپرد» انسانهایی بیگانه و فراری هستند که یا در واقع و یا در خیال، کابوی هستند. این نمونه را در دو نمایشنامه «غرب واقعی» و «حماقت برای عشق» میتوان دید.
تم حاکم در اغلب نمایشنامههای او، مشکلات دو نسل از سربازان آمریکایی است؛ سربازانی که در جنگهای جهانی و ویتنام خدمت کردهاند و حالا نمیتوانند خود را با زندگی خانوادگی در دوران صلح هماهنگ کنند.
شخصیتهای «شپرد» معمولاً با اعتیاد به مشروبات الکلی دست و پنجه نرم میکنند. این مسألهای بوده که او در مصاحبهاش با «پاریس ریویو» به آن اشاره میکند و میگوید که سالها شاهد این مشکل در افراد مختلف خانوادهاش بوده است.
«شپرد» در مراحل ابتدایی کارش ساکن لندن بود و این ممکن است یک از دلایل توجه تئاترهای انگلستان به کارهای او بوده باشد. سال گذشته اقتباسی از «کودک مدفون» در لندن به روی صحنه رفت و «اد هریس» در آن هنرنمایی کرد. اندکی پس از آن، تئاتر «ساوثوارک پلیهاوس» اقتباسی از «دروغی در ذهن» را اجرا کرد.
او در عرصه بازیگری هم کارنامه قابل اعتنایی دارد؛ در سال ۱۹۸۳ برای بازی در فیلم «مردان واقعی» نامزد جایزه اسکار نقش مکمل مرد شد. در فیلمهایی چون «سقوط شاهین سیاه» ساخته «ریدلی اسکات» نیز مقابل دوربین رفت و در سال ۱۹۸۴ به صورت مشترک با «ویم وندرس» فیلمنامه فیلم معروف «پاریس تگزاس» را نوشت.
او در سال ۱۹۷۸ و در اولین نقش مهم خود در سینما در فیلم «روزهای بهشت» ساخته «ترنس مالیک» و در کنار «ریچارد گیر» بازی کرد. از دیگر فیلمهای او میتوان به «ماگنولیاهای فولادی»، «پرونده پلیکان»، «بلک تورن»، «حماقت برای عشق» و «همسر تصادفی» اشاره کرد.
«شپرد» اخیرا در مجموعه تلویزیونی «خط خون» محصول کمپانی «نتفلیکس» در نقش «رابرت ریبورن» بازی کرده بود. همچنین در فیلم سینمایی روانشناختی «اینجا هرگز» حضور داشت که ماه پیش برای اولینبار به نمایش گذاشته شد.
«شپرد» علاوه بر کسب یک جایزه پولیتزر برای نگارش نمایشنامه «کودک مدفون»، دوبار نیز برای نمایشنامههای «حماقت برای عشق» و «غرب واقعی» نامزد این جایزه مهم شده بود. او همچنین دو بار نامزد جایزه «تونی» ـ مهمترین جایزه دنیای تئاتر ـ شده بود. آخرین نمایشنامه «سم شپرد» «یک ذره ترس» نام داشت که در سال ۲۰۱۳ به روی صحنه رفت.