حکایت سیزده به در در تاریخ کهن چه بوده است؟
رسم بیرون رفتن از خانه در روز سیزدهم فروردین ماه و آن روز را به شادی و خوشی گذراندن از رسوم دیریان ایرانی است و آخرین قسمت از مجموعه رسمهای جشن بهاری است که با شب سوری و آتش افزوزی آغاز میشود وبا طبیعتگردی به پایان میرسد. البته بخش آتش افروزی این جشن سالیان سال است که در کشور ما وجود ندارد ولی باید بدانید که رسوم شب سوری در حقیقت موخرهای برای جشن بهاری است و سیزده نوروز آن را پایان میدهد.
خندیدن و شادی کردن در روز سیزدهم به معنای تمثیلی فرو ریختن اندیشههای تیره و پلید است چرا که در باور ایرانیان باستان، اندیشههای تره ره آورد اهریمن و فرزندان اوست. در کتب تاریخی ابوریحان بیرونی از «برنشستن کوسه» سخن به میان میآورد و میگوید: «آذر ماه بروزگار خسروان اول بهار بوده و به نخستین روز از دی از بهر فال مردی بیامدی کوسه، برنشسته بر خری و به دست کلاغی گرفته و به باد بیزن خویشتن با همی زدی و زمستان را دواع همی کردی وز مردمان بدان چیزی یافتی و به زمانه ما به شراز همین کردهاند…»
بر نشستن کوسه در حقیقت نوعی رسم شبه کارناوالی است که انواع دیگر آن در برخی از شهره و روستاهای ایران به ویژه در روز سیزده به در همچنان وجود دارد. در برخی از این مناطق مردی قسمت قدامی و خلفی خری یا اسبی را که از پارچه و کاغذ ساخته شده بر پیش و پس خود میبنند و خود را به شکل موجودی افسانهای در میآورد که قسمت بالای آن چهره انسان و قسمت پایین چهره اسب یا خر به خود میگیرد و دف زنان میرقصد. این شکل کارناوالی که نماینده حلول ارواح است در بسیاری از سرزمینهای اسلاوی امروز هم دیده میشود.
در سرزمینهای اسلاوی (کشورهایی مانند روسیه و صربستان و لهستان و کرواسی و بلغارستان و…) ، یک دوره دوازده روزه جشنهای کارناوالی در ایام آغاز سال نو وجود دارد که ریشه تاریخی آن به هند و اروپا برمیگردد. در این جشنها مردم با ماسکهای حیوانات گوناگون که نماینده ارواح هستند میرقصد و بنا بر آیین و فرهنگ این سرزمینها، دوازده روح پلید در تمام مدت سال دوازده ستونی را که دنیا بر آنها قرار گرفته میجوند و هنگامی که ستون آخر در شرف افتادن است (یعنی ماه دوازدهم سال) ارواح خبیث برای جشن روی زمین میآیند. اما این ستونها در زمانی که اهریمنها روی زمین مشغول شادی و رقص هستند، مرمت میشوند و به حال نخستین روز خود در میآیند در نتیجه جهان از هم فرو نمیریزد. این ارواح هم در روز سیزدهم سال نو به زمین فرو میروند و باز کار خود را شروع میکنند.
روز سیزدهم در این باورها در حقیقت آغاز زندگی دوباره عادی انسانهاست و بنابر همین اعتقادات باید گفت که روز سیزدهم روز جشن نجات دهان و دوره تکامل جدید ستونهای نو جهان هستی است، بسیاری از کارشناسان و دیرینه شناسان بر این باورند که اسطوره روز سیزده به در ما ایرانیان نیز بر اساس همین باورها شکل گرفته است.
در اساطیر ایرانی عمر جهان هستی ۱۲ هزار سال است و عدد ۱۲ از بروج دوازده گانه گرفته شده است. در این اساطیر اینطور آمده که پس از ۱۲ هزار سال، دوره جهان بسهت میشود و انسانهایی که در جهان هستی وظیفه جنگ در برابر اهریمن را دارند در نهایت میتوانند بر علیه او پیروز شوند. (این نبرد پایانی در قالب نبرد سوشیانت، منجی موعود در باورهای ایرانی اساطیری با اهریمن تعریف شده است.)
با پایان یافتن جنگ با اهریمن در انتهای دوره دوازده هزار ساله، دیگر جهان مادی وجود نخواهد داشت و بشریت به جایگاه ابدی خود در عالم مینو بازخواهد گشت. با دانستن این موضوع میتوان ادعا کرد که نخستین دوازه روز جشن زایش انسانها گویا تمثیلی از این ۱۲ هزار سال زندگی و زایش بشریت است و روز سیزدهم هم تمثیلی از هزاره سیزدهم است که انسانها در کنار فرشتهها در عالم مینو زندگی دوبارهای را آغاز میکنند.
در متون کهن فارسی ذکری از بیرون شدن خانهها و رفتن به دل طبیعت در روز سیزدهم فروردین نیامده است. در جشنهای بهاره ساسانی رسم بر این بود که در روز ششم نوروز، محصولی را که روی دوازده یا هفت ستون خشتی کاشته بودند با نوای موسیقی و رقص جمع میکردند و آنها را میان تالارهای کاخ میپراکندند. زرتشتیان همچنان این آیین را دارند و روز ششم فروردین همزمان با زایش زرتشت، به گشت طبیعت میروند. اما همانطور که گفته شد بیرون رفتن در روز سیزدهم در متون کهن فارسی نیامده است.
اما توجیهی که برای این رسم دیرینه وجود دارد به تقویم اوستایی میرسد، چرا که روز سیزدهم سال نو بر اساس این تقویم، روز ویژه طلب باران بهاری برای کشتزارهای نو بوده است. روز سیزدهم ماه متعلق به ایزدی به نام تیریت تیشتری بود که ایزد باران است. این ایزد همواره به صورت اسبی، با دیو خشکی و خشکاسی که دیو «اپوش» نام دارد در جنگ و ستیز است و اگر شکست بخورد، آبها و گیاهان میخشکند. این ایزد در سرزمین خشک ایران بسیار مورد ستایش و مهر و محبت دیرینیان بوده و برای آنکه پیروز شود، لازم بود که همه مردمان در نماز از او نام برند و او را بستایند.
در اوستا درباره این ایزد چنین آمده است:
«چون نیروی ده اسب، ده شتر، ده گاو، ده کوه و ده رود ناوتاک روان شود (در صورت پیروزی) و آإ جویها به سوی محصول با دانههای درشت و چراگاهها با دانههای ریز و به سوی جهان مادی روان میگشت.»
برای همین به نظر میرسد که ایرانیان در روزگاران کهن، پس از برگزاری مراسم نوروزی و دمیدن سبزه و گندم و جو و حبوبات، در نخستین روزهای سال و در روزی که متعلق به ایزد باران بود، یعنی روز سیزدهم فروردین ماه، به دشت و صحرا و کنار چشمه و جویبار میرفتند تا به هنگام شکست یافتن دیو خشکسالی در نیمروز گوسفندی بریان کرده و پیروزی ایزد بر اهریمن را جشن میگرفتند. بریان کردن و خوردن این گوسفند امروزه تبدیل به صرف وعده نهار در نیمروز توسط ملت ایران شده است.
در بسیاری از روستاهای ایران هنوز هنگام تابستان مراسم طلب باران به هنگام خشکسالی برگزار میشود و در دین و آیین اسلام هم نمازی برای نماز باران رحمت الهی وجود دارد و باید گفت که موضوع باران در سرزمینهای خشکی مانند ایران و عربستان، همیشه موضوع مهمی بوده است.
اما رسم سبزه به جوی آب انداختن را نیز نباید فراموش کرد که امروزه تقریبا در تمامی کشور انجام میشود. روانه کردن سبزه به جویبارها در حقیتق تمثیلی است از دادن فدیه به ایزد آب (آناهیتا) و ایزد باران تا به این طریق تخمه بارور شدهای را که ناهید فرشته موکل آن بوده به خود ناهید بازگردد و گیاهی را که ایزد تیر پرورانده نیز به خود آن برگردانند. این فدیه بر اساس متون کهن پارسی موجب برکت و باروری و آسالی در سال نو است.
یکی دیگر از مواردی که میتوان درباره علت بیرون رفتن مردم و زدن به دل طبیعت آنها در روز سیزدهم فروردین جستار کرد، نحسی عدد ۱۳ است. حوادث بسیاری در طول تاریخ و بر اساس نوشتارهای کهن رخ داده که در روز سیزدهم ماه بوده و این اندیشه را به ذهن مردم آورده که در هر چند هزار سال یکبار در همین هنگام سال، بلایی آئمانی دوره جهان را فرو خواهد بست. مردم به طور سنتی در هر سال به هنگام روز سیزدهم فروردین ماه منتظر زلزله سهمینی بودند و این روز خانه و زندگی خود را رها کرده و زیر سقف نمیماندند تا اگر زمین لرزهای فرا رسد از آسیب آن در امان باشند.
بازیهای گوناگون و آخرین سرودخوانی و دست افشانی پیک نوروزی در روز سیزده نیز آخرین یادگاریهای مراسم کارناوالی دوران کهن هستند. در متون باستان نوشته شده که در روز سیزدهم فروردین مسابقاتی انجام میشده که در آنها یک نفر یا گروهی برنده مسابقه میشده (در متون کهن به مسابقه اسب دوانی اشارات خاصی شده) و از همین رو معمولا بازیهایی که در روز سیزده به در انجام میشود، مشخصا دارای برنده و بازنده است. گویند که پیروزی در این مسابقات همانند پیروزی ایزد باران بر اهریمن است و شادیها و رقصها باقی ماندهای از مراسم تطهیر درونی سال نو است.