حقایق فرزند پروری که کسی به شما در این خصوص چیزی نمی گوید
تریتا نیوز، الناز موهبتی ، روانشناس بالینی ، در حالیکه حقیقت دارد که هر خانواده ای متفاوت است، اما تجارب مشترکی هم وجود دارد، مشاهدات و احساساتی درمورد فرزندپروری که ناگفته باقی مانده است. و شما واقعا آنها را درک نمی کنید مگر زمانی که خودتان واقعا درگیر آن شوید، و ظاهرا هیچ کس نمی خواهد در مورد این حقایق جهان شمول حرفی بزند. بنابراین اگر شما فرزند اول تان را دارید یا فرزند چهارم، یا قصد دارید چندین بچه داشته باشید، این قوانین و حقایق را باید بدانید. این لیست از حقایق فرزند پروری سخت و دشوار را مطالعه کنید چون هیچ کس هیچ وقت اینها را به شما نخواهد گفت:
فرزندپروری سخت تر از آن چیزی است که تصورش را می کنید
- فکر می کنید اشتباه کرده اید. در حقیقت روزهایی هست که شما فکر می کنید بچه دار شدن کلا کار اشتباهی است. برای این احساس خودتان را سرزنش نکنید، همه یک روزی و لحظه ای این احساس را تجربه کرده اند. همه یک روز با خودشان فکر کرده اند که آیا کار درستی کرده اند که بچه دار شده اند یا نه. این یک حقیقت در مورد فرزند پروری است. فرزند پروری سخت تر از آن چیزی است که تصورش را داشتید.
- در حقیقت، بسیاری از والدینی که صاحب نوزاد شده اند، تصور می کنند که مرحله ی نوزادی سخت ترین مرحله بچه داری است. اما صبر کنید تا فرزندتان پا به مدرسه و دوره نوجوانی بگذارند، زمانی که رانندگی می کند یا زمانی که اولین قرارش را می گذارد. آن وقت است که کلا فراموش می کنید بزرگترین نگرانی تان در دوران نوزادی خواب و خوراک نوزاد بود! فرزندپروری کاری دشوار و تمام وقت است.
- فرزندان آینه تمام نمای شما هستند. خواه شما خیلی عصبانی می شوید، یا عدم تمرکز دارید، بی نظم هستید، بد حرف می زنید، بهداشت فردی را رعایت نمی کنید و غیره، یک روز همه اینها را در فرزندتان خواهید دید. و این موضوع ممکن است باعث خوار و کوچک شدن شما شود. بعد از مدتی که شاهد این عادات بد در فرزندان تان بودید، احتمالا تصمیم می گیرید تغییر کنید و آدم بهتری شوید هم برای خودتان و هم فرزندان تان. شما کلا و در حقیقت همه جوره الگوی فرزندان تان هستید.
- مترجم فرزندتان می شوید. بعد از مدتی متوجه می شوید که تبدیل شده اید به مترجم کودکتان؛ و اینکه شما تنها کسی هستید که خواسته، احساس و آنچه می گوید را درک می کنید. احتمالا جملاتی از این قبیل را از خودتان زیاد می شنوید: “گرسنه است”، ” شیر می خواهد” یا ” از غریبه ها می ترسه” .
زندگی تان کاملا تغییر می کند
- از تماشای تلویزیون و کارتون خسته می شوید. احتمالا روزی می رسد که به خودتان می آیید و می بینید آنقدر کارتونهایی مثل، باب اسفنجی، تام و جری، پرنسس های دیزنی، بن تن و غیره دیده اید که همه آنها را کاملا حفظ هستید. ممکن است آن زمان احساس کنید که خیلی وقت است که یک برنامه یا فیلم یا حتی مستندی باب میلتان را برای خودتان تماشا نکرده اید.
- تمام هم و غم تان می شود فرزندتان. تمام وقت شما صرف فرزندتان و مسائل و کارهای مربوز به او می شود. ممکن است به خودتان بیایید و ببینید تمام مدت با دوستان ، خانواده و آشنایان تان درمورد فرزندتان، فعالیتهایش و مسائلش صحبت می کنید، در حالیکه دوستان تان درمورد کارشان، تعطیلات، کتابی که تازه خریده اند و غیره صحبت می کنند- چیزهایی که خیلی وقته برای آنها زمان کافی ندارید. احساس گناه نداشته باشید این موضوع طبیعی است.
- دیگر هیچ چیز آزارتان نمی دهد. احتمالا قبل از بچه دار شدن خیلی به ظاهرتان اهمیت می دادید، اما بعد از بچه دار شدن ظاهرتان درجه آخر اهمیت را می یابد؛ این یک واقعیت است. دیگه براتون اهمیت نداره که بدون آرایش و لباس مرتب فرزندتان را به مدرسه برسانید، یا در مکانهای عمومی فرزندتان را شیر بدهید، یا توی اتوبوس یا مترو برای فرزندتان لالایی و شعر بخوانید تا بخوابد. شما چیزهای مهمتر از ظاهرتان دارید که باید نگرانش باشید.
- در دستشویی و حمام هم آرامش ندارید. اگر فرزند خردسال و نوپا دارید احتمالا خیلی وقته که بدون در زدن و مزاحمت به دستشویی و حمام نرفته اید، حتی اگر فرزندتان نوجوان هم هست احتمالا به محض اینکه می خواهید در دستشویی را ببندید او خواسته ای دارد یا چیزی می خواهد.
- روزها کوتاه می شوند. فرقی نمی کند که فرزندتان خردسال یا نوجوان باشد، رسیدگی به آنها و کارها، تکالیف، یا حتی بردن آنها به مدرسه و کلاس یا حتی کلاسهای فوق برنامه، دکتر و غیره وقت زیادی از شما می گیرد، جوری که متوجه گذر زمان نمی شوید.
شما شخص متفاوتی می شوید
- اگر پولی برای تان باقی بماند خرج خودتان می کنید. اگر پولی بعد از خرید لباس یا اسباب بازی خاص برای فرزندتان بماند، آن وقت برای خودتان خرج می کنید. و این کار لذت بخش تر از آن چیزی است که تصور می کنید. به همین دلیل است که مادرها معمولا لباسهای از مد افتاده و تکراری می پوشند. آنها همه ی پولشان را برای فرزندان شان خرج می کنند.
- دوستان تان تغییر می کنند. علی رغم اینکه چندتا دوست دارید و با دوستان تان چقدر صمیمی هستید، اما در طی زمان دایره ی دوستان تان تغییر می کند. این حقیقت استو برای مثال، احتمالا کمتر از خانه بیرون می روید یا تعطیلات آخر هفته را به سفر نمی روید، به جای آن بیشتر زمان تان را با دوستان فرزندتان و مادران آنها در پارک، زمینهای بازی و غیره می گذرانید. زمانی که فرزندتان بزرگتر می شود احتمالا دوستی شما با خانواده آنها عمیق تر می شود و زمان بیشتری را با آنها می گذرانید. این یک حقیقت بدون انکار است. زندگی اینگونه است.
- شما نگران تر از آن هستید که بتوان تصور کرد. چه کسی می داند در فکر شما چه می گذرد. از اولین روزی که فرزندتان به دنیا آمد و در آغوش گرفتید، نگران شیر خوردن، بیماری، خواب یا اجابت مزاجش بودید تا زمانی که بزرگتر شد و نگران رانندگی کردن، قرارها، دوستان ، نمرات و غیره او هستید، لحظه ای هم نیست که نگران چیزی نباشید.
حریم خصوصی و وسایل شخصی ندارید.
- علی رغم اینکه هر چند وقت یک بار ماشین تان را تمیز می کنید اما با وجود بچه ها هرگز تمیز و مرتب نخواهد بود، زمانی که بچه ها کوچک هستند، ماشین پر از مواد خوراکی، دستمال، بطری نوشیدنی و دستمال مرطوب و اسباب بازی و لباس اضافه است و وقتی بزرگتر بشوند، لباسهای باشگاه ، پوست خوراکی، کفش و صندل و غیره. دیگر هیچ وقت ماشین تان مثل قبل نخواهد بود.
- تلفن همگانی. ممکن نیست چقدر سخت بگیرید اما گوشی موبایل شما وقف عام است، کودکان تان با آن سلفی می گیرند یا بازی می کنند، برای آن برنامه نصب می کنند و به همه جای گوشی شما سرک می کشند. البته اگر خوش شانس باشید و به گوشی تان آسیب نزنند.
غذا خوردن تان عوض می شود.
احتمالا سریعتر از آنچه تصور می کردید غذا می خورید، یا سر پا غذا می خورید و شاید ته مانده غذا نصیب تان بشود. احتمالا دیگر آنقدر وقت ندارید که با آرامش بنشینید و غذا بخورید، چون همان زمان یکی از بچه ها گریه می کند، یکی دستشویی دارد و غیره .
احتمالا یواشکی خوراکی هایی مثل بستنی و شکلات و هله هوله می خرید و صدجا قایم می کنید که فکر بچه ها به آنجا نرسد، البته که خیلی از مواقع طی اکتشافات آنها مکانهای مخفی تان لو می رود و تازه متوجه می شوید که هیچ جای خصوصی و مخفی در خانه ندارید. تازه اگر موفق شوید و بتوانید آنها را مخفی کنید خوردن آنها هم یک معضل بزرگ است، بچه ها بو و صدای چنین خوراکی هایی را از صد فرسنگی متوجه می شوند و باید یواشکی و با احتیاط یا حتی در دستشویی آنها را بخورید.
شوکه خواهید شد
- احساس تنهایی خواهید داشت. شاید بیشتر از آنچه تصور کنید احساس تنهایی داشته باشید. در حقیقت فرقی نمی کند مادر تمام وقت باشید یا شاغل، وقت آزاد شما همیشه صرف مراقبت از فرزندان تان می شود. بنابراین زمان زیادی از وقت شما را می گیرند شاید بتوانید زمانی که فرزندتان خواب است داخل خانه با دوست تان یک فنجان چای یا قهوه بخورید. به خودتان می آیید و می فهمید که از همه فعالیتها و علایق تان دور شده اید.
- زندگی زناشویی تان هرگز مثل قبل نخواهد بود. بعد از ورود بچه به زندگی دیگر به ندرت زمان برای تنها بودن با همسرتان خواهید داشت. شاید تصمیم بگیرید که شبها بعد از خواباندن بچه ها با هم خلوت کنید اما آن وقت هم آنقدر خسته و هلاک هستید که حال حرف زدن ندارید. تازه وقتی بچه ها بزرگتر می شوند و دیرتر می خوابند شرایط برایتان سخت تر هم خواهد شد.
- هر کسی شما را قضاوت می کند. از شبکه های اجتماعی و مجازی گرفته تا هر کسی که شما را می بیند، درمورد هر چیزی از ظاهر فرزندتان گرفته، تا لباسها و غذا خوردنش از شما انتقاد می کنند و شما را قضاوت می کنند. حتی سبک فرزند پروری شما، عملکرد بچه ها در مدرسه و حتی موفقیت یا شکست آنها در ورزش و غیره به پای شما نوشته می شود.
با وجودی که پدر و مادر بودن مسئولیتی تمام وقت و سنگین است، اما به جرات می توان گفت مهمترین و باارزش ترین اتفاق و رویداد زندگی شما است.در حقیقت هر مرحله می تواند هم چالش بزرگ هم هیجان و زیبایی خاص خودش را دارد. از این فرصت نهایت استفاده را ببرید چون این روزهای مهم و سرنوشت ساز دیگر تکرار نخواهند شد.