تلاش پژوهشگران برای درمان تنهایی با دارو

عدهای از پژوهشگران درتلاشاند برای درمان تنهایی و مقابله با آن، علاوهبر انجام اقدامهای پیشگیرانه و بهرهگیری از راهکارهای روانشناسی، از درمان دارویی نیز استفاده کنند.
تنهایی جزو جداییناپذیر زندگی انسان است و بیشتر افراد با آن خو گرفتهاند؛ اما گاهی اوقات مانند گرسنگی و تشنگی انسان را آزار میدهد و تنها ارتباط صمیمی با عزیزان میتواند این درد را تسکین دهد. میلیونها سال تکامل، انسان را به موجودی تبدیل کرده که به پیوند اجتماعی با دیگران، درست بهاندازهی آب و غذا نیازمند است.
امروزه احساس تنهایی و انزوا در بیشتر افراد روزبهروز افزایش مییابد؛ اما تنهایی کهزمانی ابزاری برای سازگاری با زندگی بود، دیگر محرک خوبی برای فرار از انزوای ایجادشده توسط زندگی امروزی نیست؛ پناه بردن بهتنهایی در عصر حاضر درست مانند علاقهی ما به غذاهای پرکالری است که زمانی مشکل خاصی ایجاد نمیکرد؛ اما اکنون میتواند مسبب مشکلات زیادی باشد و یکی از مشکلات فراگیر زندگی امروزی محسوب میشود.
امروزه تنهایی بیشتر افراد در جوامع مختلف کاملا مشهود است و نسل کنونی بشر از این نظر با نسلهای قبلی قابل مقایسه نیست. میزان احساس تنهایی در افراد موضوعی نیست که همیشه موردبررسی قرار گیرد؛ اما نتایج بررسی جدیدی در آمریکا نشان میدهد که ۲۲ تا ۷۵ درصد از بزرگسالان این کشور، در هر نقطهای از آن، همیشه احساس تنهایی میکنند. تغییرات گستردهی ساختار فرهنگی آمریکا میتواند یکی از دلایل چنین معضلی باشد. درحالحاضر تعداد شهروندان این کشور که تنها زندگی میکنند، نسبت به قبل افزایش یافته و میزان ازدواج و فرزندآوری آنها نیز کمتر شده است و درنتیجه خانوادههای پرجمعیت کمتر دیده میشوند.
تغییرات فرهنگی جامعهی امروزی آمریکا و بسیاری از جوامع دیگر، باعث شده است افراد برای فرار تنهایی به فکر راههایی غیراز ازدواج و داشتن خانوادهای شاد و پرانرژی باشند و ترجیح میدهند بیشتر برای خودشان وقت صرف کنند. جان تی.کاسیوپو (John Cacioppo)، روانشناس و عصبشناس که مارس سال گذشته درگذشت، در کتاب خود بهنام تنهایی (Lonileness) نوشت:
در بسیاری از جوامع برقراری روابط دوستانه با دیگران، از نیازی ضروری به نیازی نهچندان مهم تبدیل شده است.
تنهایی مزمن نهتنها احساس ترس را در افراد تشدید میکند، بلکه خود آن هم به ترسی بزرگ تبدیل میشود که مشکل بزرگی بهحساب میآید. تنهایی زمینهی افزایش خطر ابتلای فرد بهبرخیاز اختلالات و بیماریها مانند بیماری قلبوعروق و بیماریهای عصبی، کاهش تواناییهای شناختی، سرطان متاستاتیک (گسترش تودههای سرطانی از نقطهای به نقطهای دیگر، مثلا اگر تومورهای ایجادشده در سرطان پروتستات در آقایان، استخوانها را نیز فراگیرد، به آن سرطان متاستایک گفته میشود). تنهایی تضعیف سیستم ایمنی بدن و آسیبپذیری افراد دربرابر عفونت را نیز بهدنبال دارد.
طبق گفتهی استفانی کسیوپو (Stephanie Caciopp)، سرپرست آزمایشگاه دینامیک مغز در دانشکدهی داروشناسی پریتزکر دانشگاه شیکاگو که همسر جان کاسیوپو است و در زمان حیاتش با او برای انجام پژوهشش همکاری میکرد، حتی تنهایی موقعیتی (تنهایی موقتی بهدلیل تغییر مکان) که اغلب مورد غفلت میگیرد، دربرخیاز موارد میتواند منجر به تغییر در ساختار و فرآیندهای مغزی شود.
استفانی کسیوپو، بهعنوان یک دانشمند بهزندگی خود بهعنوان تجربهای ارزشمند نگاه میکند و پژوهش مشترک او با همسرش، پس از مرگ وی بهتنهایی ادامه یافته است.
برخی از مردم تنها دردهای فیزیکی را آسیبرسان میدانند و درمورد مشکلات ذهنی چنین عقیدهای ندارند؛ اما کسیوپو اصلا اینگونه فکر نمیکند. او روزی پس از مرگ شوهرش، مسافت زیادی را دوید و سپس در دمایی نزدیک به صفر ایستاد که باعث شد عضلات و ریههایش بهسختی آسیب ببینند؛ وی پس از این اتفاق گفت:
تحمل درد جسمی زیاد برایم سخت نبود و میدانستم بالاخره خوب میشود. سختی این آسیب جسمی برایم بسیار کمتر از غم از دست دادن عشق زندگیام بود که بهشدت مرا آزردهخاطر کرد.
کسیوپو سعی میکند با کارهای اجتماعی پسندیدهای که او و شوهرش به آنها اهمیت دادند، خود را آرام کند؛ کارهایی مثل قدردانی از دیگران، خوبی کردن به آنها بدون انتظار برای جبران از سوی طرف مقابل و شاد کردن افراد با اخبار خوب. او معتقد است هر آنچه را که میداند به نحو احسن در زندگی خود بهکار میگیرد.
درمان تنهایی با دارو
تنهایی برخلاف افسردگی و تنش (عصبی بودن) افراد، از نظر بالینی قابل تشخیص نیست و هیچ نشانهای دال بر وجود تنهایی مزمن در افراد وجود ندارد. درضمن روش درمانی خاصی نیز برای رفع این مشکل مطرح نشده است. استفانی کار کردن روی پژوهشی را که با شوهرش شروع کرده، آرامشبخش میداند و معتقد است که اعتقاد به ارزشهای زندگی و داشتن هدف میتواند احساسی تنهایی را از بین ببرد. کسیوپو مدتی پیش اذعان کرد که او و شوهرش بهدنبال تهیهی قرصی برای درمان تنهایی بودهاند و پژوهش آنها نیز برپایهی همین هدف شکل گرفته است.
تهیهی چنین قرصی آن طور که بهنظر میرسد، دور از ذهن نیست. کسیوپو و تعدادی از همکارانش درحال انجام یکسری آزمایشهای بالینی جهت بررسی تغییرات ناشی از تنهایی مزمن در مغز و همچنین آسیبهای جدی سیستم عصبی بهدلیل این مشکل هستند. آنها معتقدند همانطورکه درمان اختلالات اجتماعی مانند استرس و مشکلات عصبی با روشهای دارویی امکانپذیر است، تنهایی را نیز میتوان به همین شیوه درمان کرد.
تنهایی نیز مانند استرس و مشکلات عصبی، بخشی از مشکلات زندگی انسانهای سراسر دنیا محسوب میشود؛ اما مشکل این است که تنهایی مانند استرس و مشکلات عصبی قابل تشخیص نیست و نشانههای مشخصی ندارد؛ بنابراین نمیتوان آن را درمان کرد.
اِلِن هِندریکسن (Elen Hendriken)، روانشناس بالینی و متخصص مشکلات عصبی، معتقد است که در آینده مشکلات عصبی کاملا ریشهکن خواهند شد. درحالحاضر مشکلات عصبی زمانی نگرانکننده میشوند که ناراحتیها و اختلالات مختلفی را در فرد ایجاد کنند و زندگی برای او سخت شود. کسیوپو معتقد است که تنهایی شدید نیز میتواند مسبب چنین مشکلاتی در فرد باشد و این نوع تنهایی را میتوان سندروم انزوای تنهایی نامید. وی تصور میکند که بیشتر بیمارانش در زندگی خود با چنین مشکلاتی دستوپنجه نرم میکنند؛ حتی برخی از این بیماران گفتهاند که کسیوپو تنها کسی است که در طول هفته مدت زیادی را با او میگذرانند.
طبق گفتهی کسیوپو، تنهایی نتیجهی امواج زیستی خاصی است که فردی را که ذهن آشفتهای دارد و خطر اجتماعی را در همه جا احساس میکند، بهسمت برقراری ارتباط با دیگران و تعامل با آنها میکشاند. وی اکنون درحال تمرکز روی نوعی درمان مداخلهای است (که نتیجهبخش هم بهنظر میرسد) که نوعی استروئید عصبی محسوب میشود و پرگننولون (pregnenolone) نام دارد. اثربخش بودن این دارو برای بهبود اختلالات مرتبط با استرس و تسهیل هوشیاری و گوشبهزنگ بودن مغز ثابت میشود؛ فرد زمانی گوشبهزنگ میشود که درمعرض تهدیدهای اجتماعی قرار گیرد. هدف کسیوپو تنها پایان دادن به احساس تنهایی در افراد نیست؛ بلکه میخواهد از ایجاد تغییرات ناشی از تنهایی در مغز و بدن نیز جلوگیری کند.
زمانیکه موشها منزوی میشوند، میزان پرگننولون در بدن آنها کاهش مییابد و این اتفاق برای انسان نیز رخ میدهد. در سال ۲۰۱۳ گروهی دیگر از پژوهشگران با بررسی ۳۱ فرد سالم متوجه شدند که ترکیبی بهنام الوپرگنانولون (Allopregnanolone) که از پرگننولون مشتق میشود، دو بخش از مغز یعنی آمیگدال (یا بادامه) و اینسولار را آرام میکند. این دو بخش از مغز، تشخیص تهدیدها، یادآوری احساسات و پیشبینی احساسات ناخوشایند را برعهده دارند.
کسیوپو پس از انجام آزمایشهای پیشبالینی که نشان میداد ترکیب دو مادهی الوپرگنانولون و پرگننولون میتواند از تغییرات زیستی ناشی از تنهایی در مغز جلوگیری کند و این ترکیب بهخوبی در بدن انسان جواب میدهد، بررسی دقیق این ترکیب را آغاز کرد. برخی از داروهای ضدافسردگی نیز چنین تاثیری در بدن ایجاد میکنند که استفاده از آنها عوارضجانبی زیادی مثل خوابآلودگی یا بیخوابی و حالت تهوع دارد.
کسیوپو دربارهی مقابلهی ذهنی با تنهایی این چنین میگوید:
اگر موفق شویم هشدارهای ذهنی درمورد تنهایی را کاهش دهیم، میتوانیم بهجای اینکه در برقراری ارتباط با دیگران پا پس بکشیم، به آنها نزدیکتر شویم.
در جدیدترین مطالعهی کسیوپو، همکاران او برای مقابله با احساس تنهایی در افراد سالم، ۴۰۰ میلیگرم پرگننولون خوراکی تجویز کردند. این آزمایش طولانیمدت از ماه می ۲۰۱۷ آغاز شد و تا ژوئن ۲۰۱۹ ادامه دارد. کسیوپو و همکارانش اکنون در مرحلهی تحلیل دادههای بهدستآمده هستند. کسیوپو درمورد کاهش قابلتوجه احساس تنهایی درافرادیکه پرگننولون را مصرف کردهاند در مقایسهبا افرادیکه ماده دیگری را دریافت کردهاند، تاحدودی خوشبین است و این آزمایش را نتیجهبخش میداند.
در سال ۲۰۱۶ در مطالعهای بامشارکت کسیوپو، روشهای دارویی مورد بررسی قرار گرفت و در آن امکان مقابله با تنهایی مزمن بااستفادهاز هورمون آکسیتوسین، ارزیابی شد. این هورمون درهنگام شیردهی، زادوولد و تماس جنسی در بدن آزاد میشود و تقویت رفتار، وابستگی و اعتماد اجتماعی در انسانها را بهدنبال دارد.
درضمن استیو کول، استاد پزشکی، روانشناسی و علوم رفتاری در مدرسهی پزشکی دانشگاه کالیفرنیا که چندین بار با کسیوپو مشارکت داشته است، تلاش میکند به روشی دست یابد تا با استفاده از آن آسیبپذیری بدن در مقابل بیماریها بهدلیل تنهایی مزمن را کاهش دهد. داروهای قلب بتابلوکر یا داروهای ضد آریتمی (داروهایی برای درمان ضربان نامنظم قلب) که در دههی ۱۹۶۰ تهیه و توسعه داده شدهاند و واکنش بدن به آدرنالین را مهار میکنند، میتوانند در قطع ارتباط میان تجربهی روانشناسی تهدیدهای اجتماعی و عدم قطعیت با پیامدهای زیستی آن که چندان هم مهم نیستند، عملکرد بسیار خوبی داشته باشد.
کول درمورد درمان دارویی تنهایی این چنین میگوید:
حتی اگر درمان دارویی تنهایی امکانپذیر نباشد، میتوان از دارو برای محافظت افراد تنها دربرابر مشکلاتی که سلامتی آنها را به خطر میاندازد، استفاده کرد.
کول امیداوار است بتواند توانایی دارو برای کاهش تاثیر استرس روی بدن را ارزیابی کند. او درحالحاضر تاثیر داروهای بتابلوکر را روی بیماران سرطانی بررسی میکند. مطالعات او نشان میدهد که استرس میتواند گسترش بیماریها را تشدید کند؛ چنانچه این آزمایشها به ثمر برسد، میتوان گفت داروهای بتابلوکر توانایی کاهش پیامدهای زیستی مخرب تنهایی را دارند.
باتوجه بهاینکه زندگی مدرن با شیوههای گوناگون، انسانها را غیرقابلکنترل میکند، چگونه میتوان مشخص کرد که کدام یک از انسانها با دارو قابل درمان هستند و کدام یک از آنها هیچ تغییری نخواهند کرد.
همانطور که تشنگی نشاندهندهی کم شدن آب بدن است، تنهایی هم میتواند نشانهی این باشد که فرد از برقرار نکردن ارتباط با دیگران رنج میبرد. کسیوپو معتقد است اگرچه بسیاری از افراد میتوانند خود را بهسادگی از تنهایی نجات دهند؛ اما درمان دارویی تنهایی هم گزینهی خوبی برای مقابله با انزوای اجتماعی محسوب میشود.
فردی از کسیوپو پرسید که آیا درمان دارویی برای جمع کثیری از افراد جهان که تنهایی آنها را آزار میدهد، میتواند مناسب باشد؟ کسیوپو با قاطعیت به این سؤال پاسخ مثبت داد.
جولیان هولت لونستاد (Julianne Holt-Lunstad)، روانشناس در دانشگاه بریگهم یانگ که انزوای اجتماعی را مورد مطالعه قرار داده است، دربارهی تنهایی این چنین میگوید:
چنانچه تنهایی فردی را آزار میدهد، لزوما به این معنا نیست که این فرد دچار تنهایی مزمن است. تصور میکنم که در انتساب عنوان «اختلال» بهتنهایی، باید با احتیاط عمل کرد و باید بهجای اینکه فقط نگران تنهایی خود باشیم، کمی هم برای ایجاد ارتباط اجتماعی تلاش کنیم.بسیاری از مردم برقراری ارتباط با دیگران را جزو جداییناپذیر و ضروری تندرستی جسمی و روحی میدانند و میتوان باانتخاب سبک زندگی مناسب، این امر را تقویت کرد.
جولیا بینبریج (Julia Bainbridge)، نویسندهی وب، در پادکستی در مورد تنهایی میگوید:
معمولا هر روز ساعاتی خود را تنها برای وقتگذرانی سرگرم میکنیم و زمانیکه ناراحت یا عصبی هستیم، معمولا سراغ گوشی خود میرویم. گوشیهای همراه (مخصوصا گوشیهای هوشمند) مانع نسبتا بزرگی برای ایجاد ارتباط میان افراد یک جامعه محسوب میشوند و گفتوگوهای مجازی جایگزین گفتوگوهای حضوری و دیدار نزدیک با دوستان و آشنایان شده است.
اگرچه این موضوع چندان مهم بهنظر نمیرسد؛ اما میتواند افراد را بهتدریج منزوی کند. اعضای یک جامعه با برقراری ارتباط صمیمانه با دیگران میتوانند باعث تقویت صلح و دوستی در جوامع بشری شوند.
فناوری انسانها را از یکدیگر دور میکند. در عصر حاضر میتوانید در خانه کار کنید، اقلام مختلف مورد نیاز خود را اینترنتی سفارش دهید، فیلمهای سینمایی را در تخت خود مشاهده کنید. از سویی دیگر گسترش و نفوذ فضای مجازی در میان مردم درقالب پیامرسانها و شبکههای اجتماعی، باعث شده است تعداد افرادی که در گروههای مختلف گرد هم جمع میشوند، بهصورت محسوسی کاهش پیدا کند.
زندگی مدرن با روشهای مختلف ما را ازنظر فیزیکی از هم دور میکند و تا چنین موانعی برای برقراری ارتباط وجود داشته باشد، تلاش برای درمان دارویی تنهایی هم ارزش چندانی ندارد. بینبریج معتقد است که در جامعهی آمریکا همهی افراد به روشهایی دارویی مختلف روی آوردهاند و نسبت به مسائل مختلف بیتفاوت هستند. او در زندگی شخصیاش بهتنهایی بهعنوان مشکلی که باید درمان شود، نگاه نمیکند، بلکه آن را وضعیت پیچیده و متناقضی میبیند که به عمیقتر شدن تجربهی اجتماعی بودن آن در دنیایی که بیشتر جمعیت آن منزوی هستند، کمک میکند.
حداقل در زمان کنونی روش غیردارویی زیادی برای مقابله با تنهایی وجود دارد. اگر احساس تنهایی و منزوی بودن میکنید و اشخاص یا سازمانی را برای مقابله با این مشکل میشناسید، آنها میتوانند نیازهایتان را با نزدیکترین افراد به شما مطرح کنند. جولیا بینبریج مدتی قبل از شهری به شهر دیگر مهاجرت کرد و از دوستانش جدا شد و در شهر جدید هم تقریبا هیچ کسی را نمیشناخت. این موضوع باعث شد شدیدا احساس تنهایی کند و بههمین دلیل از مادرش خواست هر روز مطلب جالبی مثل یک سؤال، خبری جدید و گفتهی نغزی را برای او پیامک کند. این کار مادر جولیا که هنوز هم ادامه دارد، او را از تنهایی نجات داد.
سعی کنید در گروهای مختلف حضور و مشارکت داشته باشید. این کار بهبرقراری ارتباط با دیگران کمک میکند و اگر هم این چنین نباشد، حداقل باعث میشود هدفی داشته باشید و برای دستیابی به آنها تلاش کنید. حضور در گروه به حفظ روحیهی جمعی و فراموش کردن بسیاری از مشکلات روزمزه نیز کمک زیادی میکند.
نظر کول دربارهی این موضوع این چنین است:
اگر همیشه به خودتان فکر کنید، احساسات منفی در شما تقویت میشود؛ اما در مطالعهی سیستم عصبی مغز شواهد زیادی این موضوع را ثابت کرده است که کمک به دیگران، انگیزهی زیادی در شما ایجاد میکند.
کسیوپو قصد دارد فعالیتهای پژوهشی را به شیوهای پیشرفتهتر ادامه دهد. او به تازهای جمله قابلتاملی شنیده که ذهن او را کاملا درگیر کرده است: «تبدیل موسیقی موزارت به سبک مشهوری از موسیقی او را برای همیشه جاودان کرده است». او هم باور دارد نظریهی شوهرش او را تا ابد زنده نگه میدارد و با ایمان به این نظریه، همیشه در پژوهشهای خود به آن توجه میکند.