تعطیلی و دیگر هیچ
ماجرای آلودگی مکرر هوای تهران دیگر برای مردم هم عادی شده است، آنها هم متوجه شده اند اراده ای برای رفع این مشکل ۲۰ ساله وجود ندارد. نه خلا قانونی در این میان وجود دارد که قانون هوای پاک همه تکلیف ها را برای نهادها و سازمان ها مشخص کرده و نه حتی چالشی بر سر اجرای آن هست، حتی قوه قضا هم از سال گذشته به شکل جدی تری در راستای احقاق حقوق عامه به ماجرا ورود پیدا کرده اما حالا حتی خود مسئولان هم آگاه به این فهم شهروندان شده اند!
به این معنا که راحت تر این روزها از بابت آلودگی هوا از مردم عذرخواهی می کنند. همین تکرر معذرت خواهی نشان از این دارد که برای حل آن چاره ای وجود ندارد و این معضل مهم شهری را هم باید همچون ترافیک تهران بپذیرند اما در این میان همواره در برابر این معضل مهم شهری یک تصمیم تکراری تر از خود آلودگی هوا وجود داشته که عموما از سوی کمیته اضطرار صادر می شده است، تصمیمی به نام «تعطیلی». ماجرا از اینجا اتفاقا وارد مرحله عجیب تری می شود. این موضوع که چرا خروجی جلسات کمیته اضطرار در همه این سال ها فقط «تعطیلی مدارس»، «دورکاری نیم بند کارمندان» یا «غیرحضوری شدن آموزش» بوده، خودش جای سوال دارد اما وقتی در اعلام همین تصمیم تکراری هم بدسلیقگی می شود، دیگر جای هیچ توجیهی نیست. حالا همین تصمیم تکراری و بی هزینه تعطیلی مدارس و دورکاری کارمندان و غیرحضوری شدن مدارس، طوری گرفته می شود که مصداق آشکار شلختگی است! به این معنا که حتی همین تصمیم عادی طوری اعلام می شود که برای خانواده ها تنها و تنها همراه با دردسر باشد. انگار تعمدی در عذاب شهروندان در این حوزه وجود دارد. موضوع آلودگی هوای تهران اتفاقی نبوده است که همچون مسابقه فوتبال منتظر باشیم تا دقایق پایانی آن مشخص شود و تصمیم بگیریم. آلودگی هوا و شاخص های پیش رو، نشان از تداوم وضعیت آلودگی هوا در تهران داشته است اما تصمیم به غیرحضوری شدن مدارس ساعت۱۱شب جمعه به صورت رسمی به یکباره اعلام شده است! فکر کنید خانواده های شاغل با کودکان محصل شان در آن زمان از روز، چه تصمیمی باید در برابر این شلختگی بگیرند! این که والدین کودکان مقطع ابتدایی در ساعت۱۱شب متوجه شوند فردا به جای رفتن به محل کار باید فکری برای حضور کودک خود در خانه کنند، محصول یک آشفتگی مدیریتی در این ماجراست که هیچ ارتباطی هم به میزان مازوت در هوای تهران و شاخص های آلودگی و خس خس سینه شهروندان ندارد.
مدیریت بحران به جای مدیریت پیشگیری
اگر به آنچه در همه این سال ها پیرامون وضعیت آلودگی هوای تهران اتفاق افتاده، نگاهی کنیم، متوجه مولفه های دیگری در نوع مدیریت این چالش می شویم. این که اساسا نوع مدیریت در حل این چالش یک فرمول نانوشته سراسری دارد و منوط به دوره کنونی مدیریتی شهری یا دولت برقرار ندارد. اساسا در جان مدیریت، معضل مهم این طور آمده که قرار است وقتی کار بحرانی شد، آن بحران مدیریت شود! به این معنا که اساسا ما مدیریت بحران خوبی داریم به جای این که مدیریت پیشگیری داشته باشیم. همین است که در مواقع دیگر و در برابر چالش های دیگری همچون سیل و زلزله، اولین واکنش ثابت این جمله است که «غافلگیر شدیم!» این موضوع را می توان در گفته های مسئولان هم متوجه شد. همین چند روز پیش مهدی چمران، رئیس شورای شهر اعلام کرده بود آلودگی هوای تهران جدی گرفته نمی شود. او گفته بود «به جای افزایش اعتبار وزارت بهداشت برای درمان، از مشکلات آلودگی هوا جلوگیری کنیم.» اشاره او به همان موضوع بی توجهی عمومی به اتفاقی است که آلودگی هوای تهران پیش روی ما می گذارد.
متهمان آلودگی؛ رها و آزاد
حتی فهرست کردن دلایل آلودگی هوا هم دیگر تکراری است و همین تکرار باعث شده میزان توجه افکار عمومی به آن کاهش پیدا کند. همین که شاخص های آلودگی هوا بالا می رود، آرام آرام همان گفته ها فهرست می شود تا بادی بیاید، بارانی بزند و همراه با همان آلودگی هوا، این گفته ها هم از رسانه ها پاک شود. حالا سال های سال است که گفته می شود سهم بالای آلودگی را باید به پای منابع متحرک نوشت اما وقتی قانون تعیین می کند باید فیلتر دوده روی خودروهای داخلی نصب شود، اسحاق جهانگیری معاون اول وقت ریاست جمهوری به نوعی این قانون را دور می زند و به خودروسازان داخلی اجازه عدم نصب فیلتر دوده می دهد تا سرطان را به شهروندان پایتخت هدیه کند! یا همین حالا که بنا به گفته مدیرعامل ستاد معاینه فنی خودروهای تهران، از سه میلیون موتورسیکلت در حال تردد درخیابان ها ومعابر پایتخت، فقط وفقط ۵۰۰دستگاه موتورسیکلت برای دریافت معاینه فنی اقدام کرده اند!
باشد که بارانی بیاید
حالا دعوا برسر این است که مازوت می سوزد یا نمی سوزد، سهم خودروهای سواری بیشتر است یا کامیون هایی که عمرشان به جنگ جهانی دوم می رسد.اساسا تعطیلی مدارس تصمیم خوبی است یا بی تاثیر. بدتر این که شاخص ها که بالا می رود و سرفه شهروندان بیشترمی شود، دعوای نهادها با یکدیگر هم بالا می گیرد، وزارت صمت وارونگی رامقصر می داند، شهرداری اعلام می کند وظیفه ای در تولی گری وضعیت آلودگی هوا ندارد، خودروسازها آن را بهانه برای گرانی می کنند و خودروهای فرسوده نیز دود به ریه های ما روانه می کند. باشد که بادی بوزد و بارانی بیاید تاهمراه با ذرات معلق درهوا این تصمیمات عجیب را هم بشوید و ببرد./ جام جم