به نظر شما فردای «نودمین روز» چه می شود؟
ترامپ از برجام خارج شد و به شرکت هایی که قصد همکاری با طرف ایرانی دارند، هشدار داد که دست نگهدارند و مهلتی ۹۰ روزه داد که رابطه با ایران را قطع کنند. توتال و بسیاری از شرکت های امریکایی و اروپایی در حال ترک پروژه ها هستند و اقتصاد ایران در وضعیت بلاتکلیفی به سر می برد. فردای تمدید تحریم ها چه خواهد شد؟ صنعت ایران، چگونه بار تحریم را حمل خواهد کرد؟ چه بر سر روابط بانکی با طرف خارجی خواهد آمد؟
برایان هوک، سرپرست تیم آمریکا برای گفتگو با کشورهای اروپایی در زمینه برجام گفته بود که بخش اول دور جدید تحریمهای آمریکا علیه ایران روز ۴ اوت (۱۳ مرداد) و بخش دوم روز ۴ نوامبر (۱۳ آبان) به اجرا درخواهد آمد. بخش اول تحریمها تجارت خودرو و فلزات و بخش دوم معاملات نفتی و بانکی با ایران را در برمیگیرد.
هوک روز دوشنبه ۲ ژوئیه ۲۰۱۸ میلادی در یک نشست خبری گفته بود که، واشنگتن مطمئن است که در جهان به اندازه کافی ذخیره نفت برای جایگزین کردن نفت خام ایران وجود دارد. او افزود هدف آمریکا، افزایش فشار بر رژیم ایران برای کاهش درآمد نفت خام این کشور و رساندن آن به صفر است. به گفته هوک، آمریکا در حال حاضر در تلاش است تا اختلالات ایجاد شده در بازار جهانی نفت را به حداقل برساند، اما با این حال واشنگتن اطمینان دارد که میتوان نفت خام ایران را جایگزین کرد.
با تصویب برنامه جامع اقدام مشترک، اصطلاح تازه ای پا به رسانه های اقتصادی گذاشت که می خواست فرصت استفاده از برجام برای اقتصاد اران توصیف کند. پسابرجام، هر چند به ظاهر شیرین بود،اما در دلش وضعیتی را حمل می کرد که فعالان اقتصادی آن را با کلمه تلخ بلاتکلیفی توصیف می کردند. دلیل عمده این بلا تکلیفی هم این بود که بسیاری از مشکلات اقتصادی که حل آن را به تصویب برجام و لغو تحریم ها گره زندند، همچنان باقی ماند و افزایش نرخ ارز و وضعیتی که امروزه شما در ایران مشاهده میکنید، روی داده است. ارز و سکه به بالاترین حد خود در ۴ دهه اخیر رسید. هنوز نودمین روز هم شروع نشده است! استیضاح و برکناری سه وزیر کابینه دولت روحانی توسط مجلس در پی گرانی ها و روند فزاینده بیکاری و تعطیلی کارخانه ها در سراسر کشور، اگر چه ارتباط مستقیمی با تحریم های سالهای اخیر ندارد، اما برخی از کارشناسان، آن را بی ارتباط با وضع موجود تحریم های بین المللی نمی دانند.
تراژدی قبل از برجام
دهه ۹۰، برای اقتصاد ایران خوب شروع نشد. از تابستان سال ۱۳۹۰ رشد اقتصاد روند نزولی گرفت در سال های ۹۱ و ۹۲بی تقاضایی در بازار، دامن تولید داخلی را گرفت و انبار کارخانه ها مملو از محصولاتی شد که برای تولید آن هزینه شده بود. اما خبری از خریدار نبود. رکود تورمی بدنه کارآفرینی را در محاق چالش برده بود تا اینکه در سال ۹۲ دولت تغییر کرد و اجرای سیاست های اقتصادی، به مثبت شدن شاخص رشد در بهار سال ۹۳ انجامید.
قیمت نفت اما از پاییز همان سال سقوط کرد و این شوک بزرگ به اقتصاد همیشه وابسته به نفت ایران بود. تنگنای درامدی و کمبود تقاضا دوره تازه ای از مشکلات اقتصادی را برای ایران کلید زده بود. سه ماه پس از پایان سال ۹۳ بود که بانک مرکزی در گزارشی اعلام کرد که تولید ناخالص داخلی ایران در این سال، به ۲۰۳ هزار میلیارد تومان رسیده که نسبت به سال ۹۲ حدود ۲ درصد رشد داشت. در پایان سال ۹۳ و آغاز سال ۹۴ با تلاش هیات مذاکره کننده ایرانی با ۵+۱، همزمان شده بود. تلاشی که در تیر ماه همان سال به برجام رسید.
تراژی دوباره انتظار
بلاتکلیفی پسا برجام با پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شکل دیگری به خود گرفت. نامزدی که در دوران مبارزات انتخاباتی برجام را رد کرده بود به صندلی قدرت رسید. در حالی که تحیلگران سیاسی از منش بازاری و تجاری او می گفتند و این که بعید است برجام را به دلیل منافع اقتصادی که برای شرکت های آمریکایی از بویینگ تا GM داشت از دست بدهد.
این تحلیل، درست از آب در نیامد و ترامپ پس از چند دور تایید برجام، در سال ۲۰۱۸ میلادی از برجام خارج شد. او از تمدید تحریم ها سخن به میان آورد و برای همکاران اقتصادی و خریداران نقت ایران، فرصتی برای قطع همکاری تعیین کرد. در مرداد ماه ، این مهلت ۹۰ روزه به پایان رسید و اکنون سوال این است که اقتصاد ایران در پایان این ضرب الاجل چگونه به مسیر ادامه می دهد؟
آیا امید به رخدادهایی در آینده مثل برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در امریکا، تغییر مشی دیگر کشورهای متعهد به برجام و پاسخ ایران به درخواست مذاکره دوباره اقتصاد را در دوره تازه ای از انتظار و بلاتکلیفی فرو می برد؟ آیا راهکار عملی از سوی دولت ایران برای پیشبرد اهداف اقتصادی وجود دارد؟ تجربه گذشته نشان می دهد که انتظار از آینده، نقش موثری در چگونه گذراندن وضع حال دارد.
وضعیت صنعت ایران به دلیل دولتی بودن ۸۰ درصد اقتصاد کشور، بسیار وخیم است و در آینده، پس از تمدید تجریم ها، این وضعیت بد تر می شود. صنعت ایران، مظلوم ترین بخش در اقتصاد کشور است که در دوره تحریم ها مورد بی توجهی و بی مهری قرار گرفت و این بی مهری همچنان ادامه دارد. سایه بحران اقتصادی در آینده، بدون گشایش برای ایران بسیار سنگین است. اگر دولت اقدامی عاقلانه و هوشمندانه نکند، تشدید تحریم ها، زندگی را سخت تر می کند و باز شاهد موج خروج سرمایه و نخبگان از کشور خواهیم بود که افزایش نرخ ارز، علامت آشکار آن است.
زمانی که قیمت ها روند طبیعی ندارد، جریان اقتصاد به درستی راهش را پیدا نمی کند و تحولات لحظه ای است . هر چقدر انرژی ارزان فاکتور خوبی است، اما بدون سرمایه گذاری و خرید فناوری های نو نمی تواند به رقابتی شدن صنایع کمک کند.