بازیگر بودن یا بازیگر نبودن؛ مسئله ای نیست!

نیاز نیست خیلی مخاطب حرفه ای و با دقتی در سینما و تلویزیون باشید تا متوجه شوید در قاب تلویزیون و روی پرده های سینما گاهی (که مقدار آن کم هم نیست) شاهد حضور افرادی هستیم که شغل شان هر چه باشد مطمئناً بازیگری نیست!
اینکه هر کسی با هر عنوانی می تواند جلوی دوربین برود و ایفاگر نقشی هر چند کوتاه و شاید بلند هم باشد در بخش خصوصی (به ویژه سینما) به صاحب فیلم مرتبط است، خودش پول داده، علاقه مند است نقش اصلی کارش را در ازای هر چه خودش می داند به یک بازیگر ناکاربلد بسپارد. چه بسا که گاهی این نا بازیگر خودش صاحب پول یا اسپانسر یا حداقل معرف اسپانسر باشد. اما در تلویزیون به عنوان رسانه ملی ماجرا کمی متفاوت است. یعنی باید باشد! در واقع تلویزیون به عنوان یک رسانه دولتی که هزینه های ساخت و تولید هر اثر را از محل بودجه بیت المال تامین می کند (در اکثر مواقع) محلی نیست برای ویترین شدن رفقا و… یا استفاده از نابازیگران در ایفای نقش های مهم و حیاتی یک سریال، چرا که این حرفه به عنوان یکی از سخت ترین مشاغل دنیا، اتفاقی نیست که یک شبه بتوان آن را به فردی آموخت و او را برای اجرای یک نقش اصلی جلوی دوربین فرستاد. استفاده از نابازیگران به هر دلیل از جمله پارتی بازی، روابط، آورندگی پول و اسپانسر، پرداخت پول، خرید نقش و… که باشد به ساختار کلی کار لطمه می زند و این لطمه گاهی در کار دیگران نیز موثر است.
بازیگری ذاتی
اگرچه بازیگری جزو مشاغل خاص است و می توان گاهی در میان افراد مختلف شاهد حضور نخبه هایی بود که بدون تحصیلات مرتبط، ذاتاً بازیگر هستند و استعداد و خلاقیت شان به حدی است که می توان به آنها برای ایفای یک نقش اصلی اطمینان کرد اما این فرمول همیشه جواب نداده و نمی دهد.
مگر می شود سوابق آکادمیک، تجربه، آموزش، مطالعه، تمرین و… این حرفه را که شاید سالیان سال طول بکشد نادیده گرفت. مگر می توان سالها سابقه و تجربه بازیگرانی چون عزت ا… انتظامی، جمشید مشایخی، محمد علی کشاورز، علی نصیریان و بزرگانی از این دست را ندیده گرفت و گفت آنها در طول همه این سالها روی صحنه تئاتر وقت تلف کرده اند و هر چه آموختند آب در هاون کوفتن است!
در هر حرفه و رشته ای افراد خلاق و با استعدادی وجود دارند که با بهره گیری از هوش ذاتی و خلاقیت های ویژه شان از دیگران جلوتر هستند و بازیگری هم از این امر مستثنی نیست. اما فراموش نکنیم ۴ سال تحصیل در رشته بازیگری یا گذراندن چندین ترم کلاس های آموزشی، از بیان و بدن و مطالعات تئوری و عملی در رسیدن به نقش گرفته تا ریزه کاری های دنیای بازیگری را که حتماً یک اتفاق منفعل نیست و تمام بزرگان این حرفه جوان ترهای علاقه مند به این حرفه را به این مسیر رهنمون می کنند، یک شو نیست!
تلویزیون مراقب باشد!
اخیراً در تلویزیون شاهد حضور افرادی هستیم که در این حرفه تنها به روابط پایبند بوده اند و باوجود نداشتن کوچکترین استعداد و توانایی مدام در آثار مختلف سینمایی و تلویزیونی حضوری فعال دارند.
چرا؟ اگر بازیگری انقدر دم دستی و راحت است که هر کسی می تواند به لطف بهره بردن از روابط، پول، پارتی، اسپانسر و یا چهره ای زیبا به آن دست پیدا کند پس چرا برای این رشته و حرفه حساس تحصیلات آکادمیک قائل شده اند؟! پس چرا برای این حرفه مورد نیاز به دانش و توان و استعداد این همه دوره آموزشی طراحی می شود. جالب تر اینکه درصد بالایی از فارغ التحصیلان بازیگری (تئاتر و سینما) چه در دانشگاه و چه در آموزشگاه پس از گذراندن مراحل سخت و گاهی گران، خانه نشین می شوند و حتی تغییر مسیر می دهند و به سراغ حرفه ای دیگر می روند چرا که نه روابط لازم را دارند و نه می توانند پس از سالها تحصیل و تمرین و… برای خرید نقش دست به جیب بشوند. اما در این شرایط کافی است تو صاحب فلان لوکیشن ثابت سریال باشی تا ایفاگر یکی از نقش های اصلی آن سریال یا فیلم سینمایی باشی!
احترام حرفه ای
بیائیم به احترام این حرفه سخت و طاقت فرسا از سپردن نقش به نابازیگران حذر کنیم و به کلیت اثر لطمه جبران ناپذیر وارد نکنیم. قطعاً این حرفه که در آن بزرگانی چون مشایخی و نصیریان و انتظامی و… نامدار شده اند و روزگار به پرستویی ها و کیانیان ها و اصلانی ها و… رسیده انقدر قابل احترام هست که هر کسی به خودش اجازه ورود ندهد.
تهیه کنندگان گاهی مجبورند برای پایین آوردن هزینه ها اثر خود را به محلی برای آزمون وخطا تبدیل کنند اما کارگردانان نباید به این راحتی زیر بار بروند. به چه قیمتی آخر؟ البته این مقال را فاکتور بگیرید از با استعدادها، دانشجویان، بازیگران اول راه و… که قرار است با طی مسیر و آزمون و خطا به نقطه مطلوب برسند. سپردن فرصت به اهالی این حرفه باز کردن در برای اهل است نه برای کسی که بیزینسش چیز دیگری است.
تخریب بازی
بارها دیده شده بازی بازیگران کاربلد و استخوان خورد کرده به واسطه حضور نابازیگرانی که از ادای یک جمله صحیح و یا یک ایست معمولی جلوی دوربین ناتوان هستند آسیب جدی دیده و حتی این اتفاق گاهی باعث نابودی زحمات یک بازیگر می شود. بی تعارف بسیاری از بازیگران سینما و تلویزیون از این اتفاق ناگوار ناراضی هستند و گاهی حتی شنیده می شود که برخی بازیگران برای حضور یک بازیگر حرفه ای در مقابل شان حاضرند بخشی از دستمزدشان را نگیرند. به هر حال باید پذیرفت که فیلم، سریال و اصولاً بازیگری در نمایش یک کار گروهی است و توان و قدرت بازیگر در کار پارتنر و حتی کلیت کار موثر است. چه بسیار دیده شده که یک نا بازیگر به تنهایی زحمات یک گروه را به فلاکت رسانده و با حضور اشتباه در یک سکانس مهم، حتی در لحظات تراژدی از تماشاگر خنده گرفته است.
اگرچه نمی توان بحث روابط و پارتی بازی و مسائل مختلف از جمله پول دادن و نقش خریدن و… را آنطور که باید در این حوزه کنترل کرد اما بی شک می توان تا جای ممکن از سپردن نقش به افرادی که مال این حرفه نیستند خودداری کرد.
بازیگران بی کار
در روزگاری که فارغ التحصیلان تئاتر و حتی پیشکسوتان و با سابقه ها و خاک خورده های این حرفه بیکار هستند و سالی یک کار هم انجام نمی دهند و برای گذران زندگی شان دچار مشکل هستند به دور از انصاف است که ما نقش های اصلی و فرعی سریال یا فیلم مان را به حراج بگذاریم تا با پول فلان نابازیگر دستمزد فلان بازیگر چهره را پرداخت کنیم. اگرچه این اتفاق می تواند در بحث اقتصادی سینما و تلویزیون آسیب شناسی و مورد بررسی قرار بگیرد اما تا حدودی هم می توان این مسئله را ایرادی بر حضور کاسبان و بازاری ها در عرصه تهیه کنندگی دانست. شک نکنید تهیه کنندگان و کارگردانان با سابقه و صاحب عنوان چه در سینما و چه در تلویزیون حاضر نیستند با نقش فروشی پولی را به پروژه وارد کرده یا اینکه با این کار دور از شأن هنر، از ارزش و اعتبار اثر خود بکاهند. در واقع باید شرایط طوری رقم بخورد که کار دست کاردان بیفتد. در واقع سرمایه گذار جای تهیه کننده را نگیرد، که در نهایت با یک نگاه بیزینسی نقش ها در دورهمی ها، جلسات غیر هنری به فروش برسند.
متاسفانه در این سالها شاهد این هستیم که برخی بازیگران صاحب نام به دلایل مختلف پای نابازیگران را به عرصه ای که سالها در آن زحمت کشیده اند باز می کنند. در واقع بر اساس یک رابطه مالی یا… شما مطلع می شوی که آقا یا خانم بازیگر حضور خودش را منوط به حضور آقا یا خانم X برای فلان بخش اعلام کرده است و این یعنی فاجعه! چرا که وقتی خودمان به حرفه و هنرمان احترام نمی گذاریم چگونه متوقع باشیم دیگران که زرق و برق این حرفه از بیرون زیبا روح و روانشان را برده است به ما احترام بگذارند.
حرف آخر
و حرف آخر اینکه مگر یک دندانپزشک بدون گذراندن مراحل و مدارج علمی و تحصیلی می تواند دست به کار جلسات شود؟ مگر یک پزشک بدون تحصیل و گذراندن دوران آموزشی اجازه دارد دست به عمل جراحی بزند؟ مگر یک نقاش ساختمان بدون شاگردی و یاد گرفتن کار، می تواند در کارش حرفه ای باشد؟ مگر یک مهندس بدون تحصیلات و تجربه می تواند عنوان مهندس را با خود یدک بکشد؟ مگر یک راننده بدون تعلیم و آزمون می تواند پشت رل بنشیند و رانندگی کند؟ یا یک خلبان و… مگر در سینما تدوینگر بدون آموزش می تواند یک سریال یا فیلم را تدوین کند؟ مگر می شود یک نفر از خیابان بیاید و کار ساخت موسیقی یک فیلم را برعهده بگیرد؟ کدام تهیه کننده یک کارگردان را بدون اینکه تجربه داشته باشد برای ساخت اثرش سرکار می آورد؟
اما در مورد بازیگری ماجرا طور دیگری است، متاسفانه بازیگری حرفه ای سهل و ممتنع انگاشته شده و هر کسی از راه نرسیده، بدون توانایی و استعداد حتی، می تواند خودش را در این عرصه محک بزند و اگر دلش خواست حتی ادامه بدهد. در جایی که به اعتقاد خیلی ها بازیگری پس از کار در معدن سخت ترین شغل دنیاست که البته نیازمند شناخت حس و تکنیک به موازات خلاقیت و توان و استعداد ذاتی است. پس هر کسی نمی تواند به واسطه زیبایی های ظاهری و یا صرفاً داشتن پارتی و پول و رابطه، جلوی دوربین برود و ماندگار شود.
حضور افرادی که از بیان یک جمله کوتاه و یا برقراری یک ارتباط درست عاجز هستند و حتی نگاه درستی به این حرفه ندارند نه تنها به کل کار لطمه می زند، و هوش و ذکاوت کارگردان را نیز که در هدایت بازیگر یا نابازیگرش موفق عمل نکرده تحت الشعاع قرار می دهد که بی احترامی محض است به هنر هنرمندانی که سالها در این عرصه خاک خورده اند، زحمت کشیده اند، فیلم دیده اند، مطالعه کرده اند و… حالا حق دارند که نخواهند در مقابل یک تازه از راه رسیده بایستند و دیالوگ بگویند.