اول مرغ بوده یا تخم مرغ؟ پاسخ هایی علمی به سؤالاتی که همیشه ذهن بشر را مشغول کرده
اول مرغ بوده یا تخم مرغ ؟ گورخرها چه رنگی هستند؟ سفید با خط های مشکی یا مشکی با خط های سفید؟ این ها سؤالاتی است که همه ی ما دست کم یک بار در زندگی مان از خودمان پرسیده ایم. با این حال کمتر کسی می داند که این سؤال ها بی جواب نمانده اند و دانشمندان توانسته اند به پاسخ درخوری برای آن ها دست پیدا کنند. در ادامه به سؤالاتی خواهیم پرداخت که همیشه ذهن بشر را به خود مشغول کرده اند و می خواهیم ببینیم علم چه جوابی برای آن ها دارد.
۱- اول مرغ بوده یا تخم مرغ؟
مدت ها طول کشید تا دانشمندان به نتیجه برسند که بالاخره اول تخم بوده یا آن حیوان باستانی که نیای مرغ های امروزی محسوب می شود، اما بالاخره توانستند جوابی برای این سؤال پیدا کنند. طبق گفته های داروین، زیست شناس و نظریه پرداز مشهور و همینطور زیست شناسان امروزی، اول تخم وجود داشته. نکته اینجا است که گونه های حیوانی ای که طی هزاران سال رشد کردند و در نهایت تبدیل به مرغ های امروزی شدند، بالاخره از جایی آمده اند، بنابراین همه چیز از تخم شروع شده.
پرندگان باستان به مرور زمان دچار تحول شدند و به مرغ هایی که امروزه می شناسیم تبدیل شدند. این تغییرات درون تخم و در مرحله ی جنینی رخ داده. از تخم، یک مرغ به دست می آید که از آن هم یک تخم مرغ جدید تولید می شود.
بنابراین، تخم پرندگان باستانی قبل از خود آن ها وجود داشته و این مسأله در مورد مرغ ها هم صدق می کند، یعنی قبل از اینکه اولین مرغ سر از تخم در آورد، تخم مرغ وجود داشته.
۲- آن لکه هایی که وقتی به نور زیاد نگاه می کنیم جلوی چشم هایمان ظاهر می شوند چه هستند؟
به این لکه ها اصطلاحاً «نقاط کور» گفته می شود. وقتی نور شدیدی به درون چشم های ما می تابد، فتورسپتورهای شبکیه ی چشم ها (سلول های تشخیص نور) به صورت موقت به شدت فشرده می شوند. به همین دلیل، برای مدتی کوتاه، نمی توانند به هیچ چیز دیگری واکنش نشان دهند و بعد از آنکه دوباره به حالت طبیعی خود بازگشتند، نقاط کور همان نوری را به ما نشان می دهند که قرار بود ببینیم.
دانشمندان توصیه می کنند وقتی از یک اتاق تاریک وارد اتاق روشنی می شوید چشم های خود را ببندید. با این کار، چشم های شما برای نور محیط آمادگی پیدا می کند و نقاط کور به سرعت ناپدید می شوند. اعتقاد بر این است که دزدان دریایی به همین خاطر از چشم بند استفاده می کردند.
۳- گورخرها سفیدند یا مشکی؟
گورخرها درواقع اسب های سیاه رنگی هستند که خط های سفید رنگی دارند. این خط ها به لطف یک فرآیند ژنتیکی به نام «رنگیزگی گزینشی» (Selective Pigmentation) به وجود می آیند. رنگ مشکی رنگدانه ی اصلی است و هر جا که رنگ مشکی وجود نداشته باشد، خط های سفید رنگ به وجود می آیند.
اما اینکه چرا بدن گورخرها سفید و مشکی است، سؤالی است که دانشمندان بریتانیایی جواب آن را پیدا کرده اند. طبق تحقیقات آن ها، این خطوط سفید و مشکی باعث می شوند خرمگس های کمتری جذب گورخرها شوند. در گذشته، زیست شناسان این نظریه را مطرح کرده بودند که خطوط بدن گورخرها، حیوانات شکارچی را می ترساند و آن ها را دور نگه می دارد، اما نتوانسته بودند نظریه ی خود را اثبات کنند.
۴- چرا گربه ها اغلب به یک نقطه ی نامعلوم خیره می شوند؟
بعضی ها معتقدند گربه ها قادرند ارواح را ببینند و به همین دلیل است که اغلب به نقطه ی نامعلومی خیره می مانند. اما این حیوانات دوست داشتنی وقتی به رو به روی خود خیره می شوند معنی اش آن است که کم کم آماده ی خوابیدن می شوند. گربه ها بیشتر زمان خود را صرف خوابیدن می کنند.
اگر گربه ای به کناری خیره شود، احتمالاً معنی اش آن است که صدایی شنیده یا متوجه بویی شده که ما توانایی حس کردنش را نداریم. حواس گربه ها بسیار قوی تر از انسان ها است. به همین دلیل است که گربه ها بی حرکت می مانند و منتظر می شوند تا صدا یا حرکتی که متوجهش شده اند دوباره تکرار شود.
۵- آفتاب پرست ها چطور تغییر رنگ می دهند؟
در پوست آفتاب پرست ها سلول هایی به نام کروماتوفور وجود دارد که حاوی رنگدانه های مختلفی هستند. این سلول ها آنقدر بزرگ هستند که بتوانند همه ی رنگدانه ها را به طور یکنواخت پخش کنند. به همین دلیل، وقتی آفتاب پرست نیاز به تغییر رنگ داشته باشد، بخش هایی از این سلول ها فشرده می شوند و از هسته ی آن ها، رنگ بیرون می ریزد.
جالب آنکه طیف های سیاه، قهوه ای، قرمز و زرد توسط کروماتوفورهایی تولید می شوند که در لایه ی بیرونی پوست آفتاب پرست ها قرار دارند و رنگ آبی در لایه ی عمیق تر پوست آن ها وجود دارد.
۶- چرا گاهی شباهت عجیبی به یکی از اجدادمان داریم؟
ژن انسان ها می تواند غالب (قوی) یا مغلوب (ضعیف) باشد. برای مثال، اصلاً عجیب نیست اگر از پدر و مادری که هر دو چشم های قهوه ای رنگی دارند، فرزندی چشم آبی متولد شود. این اتفاق تنها یک معنی دارد و آن این است که پدر و مادر این بچه ژن مغلوبی در برابر ژن چشم های آبی دارند.
شباهت زیاد به یکی از خویشاوندان دور هم به این معنی است که در نسل های قبلی خانواده ی شما، این ژن ها مغلوب ژن های قوی شده بودند، اما حالا خود تبدیل به ژن هایی غالب شده اند.
با این حال، در اغلب خانواده ها، یکی از فرزندان شبیه به مادر و دیگری شبیه به پدر خود می شود. این مسأله اثبات می کند که خواهرها و برادرها می توانند ترکیب مختلفی از ژن ها را دریافت کنند.
۷- چرا گاهی یک خواب کوتاه انرژی بیشتری به ما می دهد و برعکس، بعد از یک خواب طولانی با خستگی بیدار می شویم؟
اینکه بعد از خواب چقدر احساس انرژی و سرحال بودن کنیم، به عوامل مختلفی بستگی دارد. بعضی از این عوامل هیچ ارتباطی به مدت زمان خواب ما ندارند. اگر غذای نامناسبی خورده باشید، مقدار زیادی قهوه یا نوشیدنی خورده باشید، به اندازه ی کافی آب نخورده باشید یا فعالیت فیزیکی کافی نداشته باشید، ممکن است حتی بعد از یک خواب طولانی هم احساس خستگی کنید.
علاوه بر این، اگر خیلی دیر بخوابید، خواب طولانی هم استراحت کافی را به شما نمی دهد. در این حالت، بدن نمی تواند فرآیند تولید هورمون ملاتونین را به موقع انجام دهد، مسأله ای که می تواند منجر به مشکلات مختلفی شود. بهترین زمان برای خوابیدن، قبل از نیمه شب یا هر شب رأس یک ساعت خاص است (درست است که همیشه نمی توان در یک ساعت خاص خوابید، اما ساعت خواب تان نباید بیشتر از یک ساعت جا به جا شود.) . در هر حال، ورزش یا فعالیت بدنی می تواند برخورداری از یک خواب خوب و مفید را تضمین کند، حتی اگر کمتر از هشت ساعت بخوابید.
علاوه بر این، چرت طولانی هم می تواند باعث خستگی شود. اگر در میانه ی روز قصد چرت زدن داشتید، این کار را باید بین ساعات ۱ تا ۳ بعد از ظهر و نه بیشتر از ۳۰ دقیقه انجام دهید. با این روش می توانید انرژی از دست رفته ی خود را دوباره به دست آورید. اما چرت طولانی تر و خواب بیشتر، اصلاً برایتان مفید نیست، چون در این حالت وارد فاز عمیق تری از خواب می شوید و بیدار شدن برایتان سخت تر می شود. به همین دلیل است که بعد از یک خواب طولانی در میانه ی روز احساس خستگی می کنیم.
۸- چرا هر چه سن مان بالاتر می رود زمان برایمان سریع تر می گذرد؟
به گفته ی دانشمندان آمریکایی، درک زمان مسأله ای بسیار ذهنی است و تماماً به سرعت عملکرد مغز بستگی دارد. وقتی سن مان کمتر است، مغز اطلاعات را به سرعت دریافت و پردازش می کند، به همین دلیل است که احساس می کنیم زمان کند می گذرد. اما هر چه سن مان بالاتر می رود، مغز به مدت زمان بیشتری برای پردازش اطلاعات دریافتی اش نیاز دارد، به همین دلیل زمان برایمان سریع می گذرد.
پل جنت، فیلسوف فرانسوی معتقد بود برداشت ذهنی ما از زمان، بر پایه ی مقایسه است، یعنی ما طول یک ماه یا یک سال را با طول عمری که از ما گذشته مقایسه می کنیم. به همین دلیل یک سال برای یک کودک مدت بسیار طولانی ای به نظر می رسد اما برای بزرگترها یک سال مثل برق و باد می گذرد.
اگر می خواهید دیگر این حس را نداشته باشید که زمان خیلی سریع می گذرد، روانشناسان توصیه می کنند مدیتیشن کنید، چیزهای جدید را امتحان کنید، سفر بروید، خاطرات تان را بنویسید و با آدم های جدید آشنا شوید.
۹- چرا گاهی دچار حالت دژاوو می شویم؟
گاهی حس می کنیم همین اتفاق قبلاً برایمان رخ داده، همین تصویری را قبلاً دیده ایم، یا قبلاً همین جا بوده ایم. این حس همان دژاوو یا آشنا پنداری است. فروید، روانشناس مشهور، این حس را بقایای یک ضربه ی روحی فراموش شده یا یک تمایل بسیار عمیق می دانست.
به گمان عصب شناسان امروزی، این حس یک اختلال کوتاه مدت در نواحی متعدد مغز است که در اثر اضطراب، خستگی یا مسمومیت به وجود می آید. در این حالت، مغز دچار سردرگمی می شود و افکار جدید را قدیمی تلقی می کند. علاوه بر این، یک موقعیت می تواند به این دلیل آشنا به نظر برسد که ما را به یاد بعضی اتفاقاتی می اندازد که در حافظه ی ما ذخیره شده اند.
اگر حالت دژاوو را زیاد تجربه می کنید، حتماً به پزشک مراجعه کنید، چون ممکن است نشانه ی مشکل جدی ای باشد.
۱۰- ما چطور می خندیم؟
به عقیده ی دانشمندان، خنده ۲ تا ۳ میلیون سال قبل به وجود آمده و در آن زمان به شکل یک بازدم سریع بوده. وقتی می خندیم، ۸۰ عضله ی صورت در این فرآیند شرکت می کنند. خنده نوعی عملکرد حرکتی است که توسط نواحی مختلف مغز ایجاد می شود. این عمل از چندین جزء تشکیل شده: انقباض دیافراگم و تولید صدا و همینطور احساس شادی و احساس درک نکته ی طنز آمیز یک صحبت یا ماجرا.
خنده همچنین می تواند در اثر احساسات دیگری مثل ترس و وحشت هم به وجود آید.
اما چرا گفته می شود خنده، عمر را طولانی تر می کند؟ به گفته ی دانشمندان، ۱۵ دقیقه خنده می تواند همان مقدار کالری ای را بسوزاند که در یک تکه شکلات کاکائویی وجود دارد.
خنده همچنین توانایی های خلاقانه ی ما را بهبود می بخشد، به درمان آسم و برونشیت کمک می کند و حتی روی احساس افراد مبتلا به سرطان تأثیر مثبت می گذارد.