امنیت هیجانی چیست؟
دكترپروانه صفايي مقدم- روانشناس باليني – امنیت هیجانی داشتن به معنی ازاد شدن از احساسات افراطی، اضطراب ها، تردیدها و ترس های ناتوان کننده است. اضطراب، تردید و ترس را کم و بیش، همه تجربه می کنند، آنچه میزان رسیدگی هیجانی فرد را تعیین می کند، شدت بیان این هیجان ها است. فردی که در مورد بسیاری از چیزها به اضطراب زیاد و فراگیر دچار می شود، از این فقدان امنیت هیجانی تأثیری منفی می پذیرد. برخی از افراد در مورد همه چیز نگران اند: دربارهٔ خودشان، سلامتی شان، روابط شان با افراد دیگر، شغلشان، موقعیت مالی شان، روابط اجتماعی شان، و مشکلات موجود در جهان. این رفتار رفته رفته جنبهٔ نامطلوب پیدا می کند چون بر کل روابط آنان با دیگران، و نیز خشنودی و شادکامی کلی خود آنان تأثیر میگذارد. وقتی این رفتار به نهایت خود میرسد، اختلال اضطراب فراگیر خوانده می شود. افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر نگران جزیی ترین رویدادها هستند، همیشه نگران اند. که مبادا رویدادی وحشتناک رخ دهد، حتی در مواقعی که دلیلی برای اضطراب وجود ندارد نیز نمی توانند از اضطراب رهایی یابند. نمیتوان آنها را قانع کرد که مشکلی نیست و همه چیز خوب پیش می رود. اضطراب آنها بر سلامتی جسمی شان تاثیر می گذارد، به طوری که از ناراحتی معده، تعریق و لرزش، تنگی نفس، عصبی بودن، اختلال خواب، سردرد، خستگی و سایر مشکلات فیزیکی که منشاء روان شناختی دارد شکایت می کنند.
برای مثال، زن جوانی از مشکلات مختلفی شکایت میکند. در کل، او احساس خوبی نسبت به خودش ندارد، می ترسد که توانایی ارایهٔ کار خوب در اداره را نداشته باشد، همیشه نگران آن است که مبادا از کارش اخراج شود، گرچه در واقع کارمندی بسیار خوب به شمار می آید. چون به توانایی های و دستاوردهایش چندان اعتقادی ندارد، تصور می کند که هرگز نخواهد توانست کارها را خوب انجام دهد، لذا دیگران از او انتقاد خواهند کرد و به خاطر عملکرد ضعیفش او را خوار می پندارند. به علاوه، او درباره ظاهر فیزیکی خود نیز نگرانی هایی دارد، هر چند زنی بسیار جذاب به شمار می آید، همیشه شکایت می کند که زیادی چاق است. و ظاهرش قابل پذیرش نیست. همیشه کسی را پیدا می کند که او را منتقد خود ببیند. بسیار حساس است و همیشه احساس می کند طرد شده است. در بسیاری از موارد احساس بدبختی می کند. وقتی وارد اتاق می شود، اگر کسی به او سلام نگوید عمیقاً آزرده می شود و احساس می کند طرد شده است، در حالیکه فرد مورد نظر ممکن است حتی ورود او را به اتاق ندیده باشد.
امنیت هیجانی
افراد دارای نا امنی هیجانی، در روابط خود بسیار انحصار طلب می شوند. آنها به دیگران می چسبند و برای امنیت و بسندگی به آنان متکی می شوند. این افراد نمی توانند روی پای خود بایستند، وقتی دست به کاری می زنند میترسند که شکست بخورند و می کوشند با چسبیدن و متکی شدن به دیگران بر این ترس خود غلبه کنند. کودکان د چارناامنی هیجانی اجازه نمی دهند والدین از میدان دیدشان خارج شوند، و وقتی ناگزیرند موقتاً آنان را ترک کنند به شدت آشفته می شوند.
حسادت یکی از نشانه های شایع ناامنی هیجانی در روابط است. یک مورد قابل ذکر، شوهری بود که با همسرش مشکل بسیار داشت. این زوج فروشگاهی را مشترکاً اداره میکردند، هر بار خانمی به داخل فروشگاه می آمد، زن یقین میکرد که شوهرش با او لاس میزند، حتی اگر شوهر ابدا او را نمی شناخت. زن مدعی می شد که مشتری و شوهرش با نگاه پیام هایی رد و بدل می کنند. زن با متهم کردن مکرر شوهرش به بی وفایی که در واقع وجود خارجی نداشت، زندگی او را به جهنم تبدیل کرده بود و به هیچ طریق قانع نمی شد که دلیلی برای حسادت او وجود ندارد. یکی از مطالعات انجام شده در زمینهٔ مشکلات مربوط به روابط زوجین در مراحل ازدواج نشان داد که حسادت قبل از ازدواج در سال نخست ازدواج بالاترین میزان خود را دارد. مشکل حسادت با ادامه ازدواج تریجا کاهش می یابد.
در واقع افراد واجد امنیت هیجانی نیز به احساسات و هیجان های منفی دربارهٔ خود، دیگران، و روابطشان گرفتار می شوند، ولی این احساسات مثبت معمولا بر احساسات منفی چیره می شوند. این افراد خود پنداره بسنده دارند، معتقدند که دیگران دوستشان دارند، با دیگران خوب کنار می آیند. تصورشان بر این است که عملکرد کاری آنان بسنده است، و معمولا بی دلیل از آینده وحشت نمی کنند. به دلیل وجود اعتماد به نفس، احساس بسندگی، و فقدان ترس های غیر منطقی از رویدادهای آتی، قدرت بار آوری و اثبات خود به دیگران را دارند.