اشتباهات رایج مالی خود را بشناسیم
همه افراد در طول زندگی خود اشتباهات مالی زیادی کردهاند، از آدم های عادی گرفته تا حسابداران همه ممکن است این اشتباهات را بکنند.
تقریبا تمامی ما یک یا همه اشتباهاتی را که در زیر به آنها اشاره شده در زندگی مالی خود مرتکب می شویم.
خرج بیشتر از دخل
ژان جاتزکی، دبیرمالی تلویزیون NBC، می گوید: بعد از دانشگاه به عنوان دستیار دبیر در مجله ای در نیویورک مشغول به کار شدم و حقوق سالانه ام ۱۱ هزار و ۵۰۰ دلار بود. اجاره خانه ام ماهانه ۴۰۰ دلار بود و بلیط مترو یک دلار. پدر و مادرم هر ماه چند صد دلار کمکم میکردند. با توجه به اینکه تدریس هم می کردم باید می توانستم که از عهده مخارجم بر بیایم اما خریدن چیزهایی که استفاده ای نمی کردم، رستوران رفتن، … مانع می شد. حالا که در آمدم بالا رفته بیشتر به دنبال حراجی ها هستم، غذای خود را در خانه می پزم، و به جای رفتن به باشگاه های گران قیمت، بیرون از خانه می دوم.
خرج زیاد در تعطیلات
بابی ربل، روزنامه نگار اقتصادی؛ می گوید: امسال وقتی موفق شدم یک اپارتمان کوچک بخرم، تصمیم گرفتم با دوستانم تابستان را به سفر بروم. هزینه هر یک از ما سه هزار دلار می شد و من این مبلغ را نداشتم. اما دارایی داشتم که می توانستم به واسطه آن وامی بگیرم که هزینه سفری را که خودم از عهده اش بر نمیامدم بدهد، و این کار را کردم. هنوز بازپرداخت این وام را کامل به یاد دارم. اما الان اگر پول کافی برای سفر و تعطیلات نداشته باشم، هزینه سفر را با کوتاه کردن مدت سفر، به تعویق انداختن سفر و … کم می کنم.
نداشتن بودجه شخصی
دیوید بیک، متخصص امور مالی، می گوید: یکی از اشتباهات من این بوده است که پایبند بودجه شخصی ام نبودم. هیچ ایده ای نداشتم که پولم ماهانه کجا خرج می شود. وقتی شروع به بودجه بندی پولم کردم توانستم هزینه های ماهانه ام را کاهش دهم و از پس اندازش در سرمایه گذاری بازنشستگی و … استفاده کنم.
انباشته کردن بدهی وام/کارت اعتباری
اریکا سندبرگ، کارشناس امور مالی، می گوید: نخستین کارت اعتباری خودم را بلافاصله خرج کردم. یک پالتوی زمستانی با قیمت ۱۲۰ دلار خریدم و شروع به پرداخت قسط های کارت اعتباری کردم، چند قسط را ندادم که به آنها جریمه تعلق گرفت. نهایتا قیمت آن پالتو برایم چندین برابر درآمد. ولی درس خوبی بود، بعد از آن تمام قسط های خودم را به موقع پرداخت می کنم.
اولویت دادن پس انداز نسبت به بدهی ها
چاتزکی ادامه می دهد: یک مقدار پول پس انداز کردم، و نمی خواستم از محل پس انداز بدهی هایم را پرداخت کنم. نرخ سود بدهی هایم ۱۸ درصد بود و نرخ بهره سرمایه گذاری ام یک سوم آن بود. با حساب پس اندازم احساس امنی داشتم. خوشبختانه همخانه بانکدارم من را از خواب غفلت بیدار کرد و شروع کردم به پرداخت بدهی ها از روی پس اندازم و سعی کردم بدهی ها را تا آخر پرداخت کنم. ماجرا از این قرار است که اگر بدهی با نرخ بهره ۲۲ درصد داشته باشید، با پرداخت هر دلار در اقع ۲۲ درصد سود کرده اید.
دفاع نکردن از حقوق خود
سندبرگ می گوید: وقتی ۱۳ ساله بودم شروع به نگهداری از کودکان کردم، برخی از خانواده ها تمایل به پرداخت پول به ما که همسایه شان بودیم نداشتند. چندین بار هم قیمت هایی پائین تر از قیمت آن موقع به من پیشنهاد دادند. آن زمان می ترسیدم که حق خودم را بگیرم یا به درخواست آنها نه بگویم. اما اکنون با گذشت سالها از آن جریان، مشکلی برای رد درخواست دیگران در صورتی عادلانه نبودن قیمتشان ندارم.
مذاکره نکردن برای حقوق
مندی وودرف، روزنامه نگار اقتصادی، می گیود: در ابتدای کارم یک شغل داشتم که خیلی از ان متنفر بودم، بنابراین وقتیکه یک پیشنهاد شغلی دیگر داشتم به قدری خوشحال شدم که در مورد حقوق آن اصلا مذاکره نکردم. به زودی متوجه شدم که یکی از خبرنگاران با کمترین حقوق در جای جدید هستم، تلاش کردم مذاکره کنم اما دیگر دیر شده بود. در نهایت برای اینکه درآمد بالاتری داشته باشم مجبور شدم کار جدیدم را ترک کنم و در جای جدید حقوق خود را مذاکره کنم.
از دست دادن فرصت های مالی
کامرون هادلستون، ستون نویس یک مجله اینترنتی، می گوید: وقتی پدرم از دنیا رفت به من و خواهرم هر یک ۲۵ هزار دلار پول از محل بیمه پدرم رسید. اما الان نمی دانم دقیقا چه بلایی سر آن مبلغ آمد، احتمالا قسمتی از آن را برای تسویه وام دانشجویی و قسمتی دیگر را هم برای پرداخت کارت اعتباری هزینه کردم.