استفاده نکردن از تاریخ بهخاطر تنبلی!
محمدهاشم اکبریانی میگوید: تاریخ فرصتی برای نویسندههاست اما چون به کار تحقیقی تن نمیدهند از آن استفاده نمیکنند.
این داستاننویس در گفتوگو با ایسنا درباره رمان تاریخی و نوشتن در این گونه ادبی اظهار کرد: نویسندگان ما بر اساس تحقیق نمینویسند، خواه در حوزه تاریخ باشد و یا در حوزه معماری شهری. تاریخ هم تابع این موضوع است. البته نویسندگانی مانند اسماعیل فصیح که به گوشه و کنار تبریز سر زده و سپس رمانی نوشته است، یا محمود دولتآبادی که «کلیدر» را نوشته، یا نویسندگانی که رمانی مانند «ده مرد رشید» را نوشتهاند، نگاه تاریخی داشتهاند، اما این به این معنا نیست که توجهشان به تاریخ معطوف باشد و حتما تحقیق و بررسی کرده باشند. مسعود بهنود هم چند رمان نوشته که به دوره قاجار مربوط است، مشخص است که تحقیقاتی انجام داده اما در حدی نیستند که بگوییم رمانی بر اساس نگاه تاریخی و یا وقایع تاریخی نوشته است. یا امیرحسن چهلتن در مورد تاریخ معاصر ایران رمان نوشته که در خارج از کشور به چاپ رسیده است. او کار تحقیقاتی انجام داده یعنی تاریخ را ورق زده تا چیزی پیدا کند اما این مسئله بین نویسندهها عمومیت ندارد و این نوع نوشتهها در ادبیات ما کم است.
اکبریانی سپس افزود: اورهان پاموک رمانی دارد که از خلال آن میتوان تاریخ استانبول را درک کرد؛ اینکه استانبول چه مکانهایی داشته و چه اتفاقهایی برای این شهر رخ داده است. همه اینها در قالب رمان است که ما به این معنا رمان تاریخی نداشتیم. کتابهایی هستند که در بستر زمانی نوشته شدهاند اما تاریخی نیستند.
او همچنین درباره محدودیتهای نوشتن رمان تاریخی بیان کرد: رمان تاریخی نه تنها محدودیتی برای نویسنده به وجود نمیآورد بلکه دست نویسنده را برای بیان بسیاری از اندیشهها که در شرایط کنونی قابل طرح نیست، باز میگذارد. در واقع رمان تاریخی این فرصت را به نویسنده میدهد که مسائل بسیاری را طرح کند اما چون نویسندهها به کار تحقیقی تن نمیدهند از آن استفاده نمیکنند. نمیدانم اسم این کار را چه بگذارم؛ شاید بشود گفت تنبلی.
محمدهاشم اکبریانی درباره اینکه آیا فکر میکند مخاطبان ایرانی از این نوع کتابها استقبال میکنند یا نه، اظهار کرد: این قابلیت و ظرفیت در بین مخاطبان وجود دارد اما ذهن خوانندههای ما به رئالهای اجتماعی آن هم در دوره حاضر عادت کرده است. از آنجایی که نویسندگان ما هم به موضوعات مختلفی نپرداختهاند و صرفا از زاویه اجتماعی و سیاسی به موضوعات نگاه کردهاند، این باعث شده ذهن خواننده ما سراغ رمان تاریخی نرود و یا با آن ارتباط خوبی برقرار نکند. در مورد رمانهای سوررئال هم همینطور است. اگر تاریخ در رمان درست پرداخته شود، قطعا مخاطب ما سراغ آن رفته و از آن استقبال میکند.
این نویسنده درباره اینکه آیا تاریخ میتواند باعث تولید رمان جدی و ماندگار در ادبیات داستانی شود، گفت: تاریخ میتواند باعث خلق رمان ماندگار شود اما این به محور داستان بستگی دارد. ما فیلم سینمایی داریم که به جنگ جهانی دوم مربوط است اما موضوعی که به آن پرداخته، محوری انسانی است که تاریخبردار نیست، مانند شعرهای حافظ؛ شعرهای او مضامینی دارد که در هر دورهای میتواند نو باشد و خواننده با آنها احساس قرابت کند. رمان «بینوایان» ویکتور هوگو به دوره ما متعلق نیست، همه تصاویر و صحنهها به ۱۰۰- ۱۵۰ سال قبل تعلق دارد، اما چون محورش انسانی است در زمان ما هم خوانده میشود، یا کتاب «جنایت و مکافات» داستایوفسکی. هر کتابی که به موضوعات انسانی بپردازد در هر زمانی که باشد میتواند ماندگار شود.