استرس هم خوب است و هم بد
استرس. این واژه توسط همهی ما به کار برده میشود و قسمتی جدایی ناپذیر زندگی ماست.
استرس هم خوب است و هم بد
اغلب مشکلات مالی و اقتصادی، شغل، مسئولیت پذیری در خانواده و نگرانی از بابت سلامتی منشأ استرسها هستند. اما تعریف دقیق استرس چیست؟ چرا ما همیشه آن را تجربه میکنیم؟ و چگونه میتوانیم با آن مبارزه کنیم؟
استرس در اصل مفید و حتی ضروری است. مثلاً اگر یک دانشجو در طول امتحاناتش هیچ استرسی نداشته باشد، قطعاً ضرورتی برای درس خواندن و یا حتی حاضر شدن در جلسهی امتحان نمیبیند؛ پس میتوان آن را محرکی دانست که باعث میشود ما همواره احساس مسئولیت کنیم و تلاش کنیم فرد بهتری باشیم.
اما متاسفانه به همان اندازه که دلیل برای خوب بودن استرس وجود دارد، برای بد بودن آن نیز دلیل وجود دارد. برای مثال؛ اگر فردی در زندگی ما به یک بیماری سخت مبتلا شود به شدت نگران او خواهیم شد. این عوامل تنشزا به شدت روی مغز، قلب و دیگر اعضای بدن تاثیر گذاشته و ممکن است منجر به افسردگی یا بیماریهای روحی دیگر شود.
استرس همیشه به دلایل فردی مربوط نیست و گاهی اوقات به طور غیرمستقیم روی افراد اثر میگذارد. ممکن است فردی که با او در ارتباط هستید از مشکلی رنج ببرد، در این صورت نگرانی آن فرد به شما منتقل میشود و روی هردوی شما اثرات بدی خواهد داشت.
چگونه میتوان با استرس بد مبارزه کرد؟
برای مقابله با استرس بد دوراه وجود دارد. راه اول این است که شرایط بوجود آورندهی تنشها را تغییر دهید، اما در برخی موارد مثل گیرافتادن در ترافیک چگونه میتوان منبع تنش را از بین برد؟ راه دوم برای چنین مواقعی است. با اینکه شرایط غیرقابل تغییراند، میتوان دیدگاه خود را نسبت به آن تغییر داد. اگر مجبور باشیم در ترافیک بمانیم و راه دیگری برای به موقع رسیدن به محل کار نداشته باشیم،
میتوانیم بجای فکرکردن به ترافیک افکارمان را به سمت دیگری ببریم. به عنوان مثال برای ادامهی روز برنامه ریزی کنیم، به موسیقی یا کتابهای صوتی گوش دهیم یا کمی به تمدد اعصاب بپردازیم. با تغییر شیوهی نگرش ما به دنیای اطراف، میتوان استرس را کنترل کرد و حتی به برخی مزایای آن پی برد.