“اختلال چند شخصیتی
پرفسور شارکو در سال۱۸۸۰ بیماری را توصیف کرد و آن را هیستری_ اپیلپسی نامید که به فارسی به معنای “ترکیب هیجان با تشنج” است و بعدها به نام “عصبیت هیجانی” و “اختلال چند شخصیتی” شناخته شد.
“اختلال چند شخصیتی
از آن جا که این بیماری بسیار هیجان انگیز و جالب است و سوژه کتاب ها و فیلم های بسیاری مانند فیلم و کتاب سیبل، فیلم کلوپ دعوا، سایکو ساخته هیچکاک، پنجره مخفی، مشابهین، سه وجه ایوو، ما آنورا هستیم، غریبه در آینه و حتی داستان معروف دکتر جکیل و آقای هاید و … بوده و درمان آن هم بسیار هیجان انگیز است،
بیماران و حتی پزشکان علاقه خاصی به آن پیدا کرده اند. بیماران زیادی با مشاهده تغییرات در خلق و خو و رفتار خود پس از جستجو در اینترنت از من می پرسند که آیا خودشان یا همسر و نامزدشان مبتلا به اختلال چندشخصیتی است؟ پاسخ به این سوال به سادگی امکان پذیر نیست!
از آن جا که امروزه در علم روان پزشکی تشخیصی به نام هیستری وجود ندارد و علایم بیماری به وسیله تقسیمات دقیق تری توصیف و تحلیل شده و اصولاً تشنج واقعی هم در کار نبوده و بعدها تحت تاثیر رسانه ها این تشخیص آن قدر محبوبیت یافته که هر روز تعداد بیشتری با این بیماری شناخته می شدند،
بیماران و پزشکان زیادی بر سر اینکه آیا اصولاً چنین بیماری ای وجود دارد یا خیر بحث می کنند.
بسیاری از علایم این بیماری در تشخیص های روان پزشکی دیگر طبقه بندی می شوند و روش های درمانی نیز کامل تر شده اند. این بیماری یکی از بحث برانگیزترین اختلالات روان پزشکی است و درگیری هایی نیز در سیستم قضائی و قانونی ایجاد کرده؛ اما به ندرت به عنوان دفاع موفقیت آمیز، مورد پذیرش قرار گرفته است.
اختلال چند شخصیتی که امروزه به نام “اختلال هویت تجزیه ای” شناخته می شود، یک بیماری روان پزشکی پیچیده است که توسط عوامل گوناگونی از قبیل آسیب شدید در کودکان کم سن ایجاد می شود. (معمولاً به صورت آزار تکرارشونده و شدید جسمی، جنسی و عاطفی بوده است.)
بیشتر ما در زمان هایی، دوره هایی از تجزیه و حواس پرتی را به صورت رویابینی و خیال پردازی در طول روز یا پرت شدن حواسمان طی یک جلسه یا کار روی پروژه یا مطالعه تجربه کرده ایم. اختلال شخصیت تجزیه ای حالتی شدید است که در آن ارتباط بین افکار، خاطرات، احساسات، اعمال و شناخت هویت شخص از بین می رود.
این حالت جداشدن از اتفاقات و احساسات و تغییر بین شخص غالبی که درون فرد کنترل را به دست دارد و حالت به هم ریختگی زمان و خاطراتی که رخ می دهد، یک جور فرایند سازگاری با آسیب شدیدی است که به فرد وارد شده است.
فرد برای اینکه بتواند شدت حادثه ای که برایش صدمه زننده، دردناک یا ناهماهنگ با شخصیت هشیارش بوده تحمل کند، خودش را از آن موقعیت یا تجربه جدا می کند و این اجزای تجزیه ای باقی می مانند.
تشخیص این بیماری به این صورت است که دو یا چند هویت و شخصیت متفاوت درون یک فرد وجود دارد و هر کدام از این شخصیت های درون یک فرد، در شرایطی کنترل فرد را به دست می گیرند و هر کدام از این شخصیت ها یک طرز فکر، درک تجربه و خاطرات مخصوص به خود دارند که ممکن است با شخصیت های دیگر درون فرد یکی نباشند.
فرد دوره های فراموشی دارد و بخش هایی از اتفاقات روزمره را به یاد نمی آورد یا زمان را گم می کند و این مشکلات باعث ناراحتی او می شود. گاهی این اتفاقات موجب می شود که در یک یا چند حوزه مهم زندگی فرد اختلال ایجاد شود.
این مشکلات نباید به علت فرهنگ یا شرایطی باشد که در آنها چند شخصیتی نرمال است؛ مثلاً دوست خیالی در بچه ها گاهاً طبیعی است و بیماری چندشخصیتی محسوب نمی شود.
ضمناً این فراموشی ها یا اختلالات دیگری که فرد تجربه می کند اگر دراثر مواد مخدر یا بیماری پزشکی دیگری نظیر صرع ایجاد شده باشد دیگر فرد مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای نمی باشد و باید ارزیابی و درمان برای همان بیماری صورت بگیرد.
گاهاً در بیمارانی که سایر تشخیص های روان پزشکی نظیر دو قطبی یا حتی اختلال شخصیت مرزی را دارند، دوره های تجزیه ای دیده می شود.
زمانی پیشنهاد شد که این بیماری اصلاً توسط خود درمانگر در بیمار ایجاد می شود و در دهه های ۷۰ و ۸۰ تعداد بی شماری تشخیص اختلال چند شخصیتی مطرح شد که گاهاً تا ۱۶ شخصیت را در یک فرد تشخیص می دادند که بعدها تا حد زیادی زیر سوال رفت و امروزه با احتیاط فراوان و در موارد اندکی از این تشخیص استفاده می شود.
به علت وجود اختلالات ساختگی و تمارض و تاثیر قوی درمانگر و رسانه ها تشخیص این بیماری امروزه با دقت زیاد و بررسی کامل انجام می شود. فراموشی تجزیه ای می تواند به تنهایی یا زیر طبقه بندی اختلال هویت تجزیه ای در نظر گرفته شود.
سردرد، افسردگی، اختلالات خوردن، اختلال استرس پس از سانحه و سایر اختلالات شخصیتی در این افراد دیده می شود.
درصد زیادی از افرادی که تشخیص اختلال هویت تجزیه ای برایشان در نظر گرفته می شود سابقه اختلال شخصیت مرزی و بیماری دوقطبی دارند و گاهاً این بیماری را اصلاً از اختلال شخصیت مرزی جدا نمی کنند و یک اختلال جداگانه در نظر نمی گیرند.
روش های درمان این بیماری از هیپنوتیزم امروزه به سمت روان درمانی با رویکردهای مختلف و درمان دارویی برای مشکلات همراه و نیز اصلاح الگوی زندگی و خواب است.
باید دقت کنید که نوساناتی که در خلق و خوی شما یا اطرافیانتان وجود دارد لزوماً اختلال هویت تجزیه ای نیست و گاهاً نتیجه اختلالات خلقی، اختلال شخصیت یا حتی واکنش یک فرد سالم به اتفاقات محیطی است و افراد نمی توانند این تشخیص را خودشان برای خود یا اطرافیان در نظر بگیرند.
و فرایند تشخیص و درمان باید توسط روان پزشک و به کمک تیم درمانی از روان شناسان بالینی و متخصصین سایر رشته ها باشد.