«آن هاتاوی» به دنبال هیولاهای درون!

در سال های اخیر که فیلم های مرتبط با زامبی ها و هیولاها دائماً بیشتر شده، لاجرم باید توجهی بیشتر را به آنها مبذول داشت و یکی از آنها کاری به نام «Colossal» ساخته جدید ناچو ویگالوندو و سرشار از اتفاقات بدیع و عجیبی است که در سئول پایتخت کره جنوبی روی می دهد.
در این فیلم که ابتدا در فستیوال های معتبر و بین المللی تورنتوی کانادا و نیویورک آمریکا در ماههای شهریور و مهر ۱۳۹۵ به نمایش درآمد ولی اکران جهانی آن از اواخر اسفندماه این سال آغاز شد و هنوز در نقاطی از دنیا بر پرده های نقره ای حاضر و همچنان سودساز است، روی کاراکتر زنی جوان به نام گلوریا (با بازی «آن هاتاوی») متمرکز می شویم. وی مقیم نیویورک است و با اینکه همسرش (دان استیونس) در تامین زندگی او کمبود و ایرادی ندارد، با رویکرد دائمی اش به مشروبات الکلی و عدم رعایت اصول یک زندگی مشترک طاقت همسرش را به اندازه ای سر می برد که روزی عذر او را می خواهد. گلوریا که پول چندانی در بساطش ندارد و مایل نیست خانواده اش به این رویداد تلخ پی ببرند به شکلی بی سر و صدا به خانه قدیمی خانوادگی که سالها است متروکه مانده و در بیرون شهر واقع است، می رود و حین اقامت در آن منطقه با یکی از دوستان و همکلاسی های دوران مدرسه رفتن اش به نام اسکار (جیسن سودیکیس) تجدید دیدار می کند. اسکار که نیازمندی و سرگشتگی گلوریا را می بیند، پیشنهاد می دهد که او مدیریت داخلی رستوران خانوادگی ای را که اداره اش را در دست دارد، بپذیرد و گلوریا هم قبول می کند، هر چند فیلم به ما می گوید که گلوریا هنوز بخشی از خصلت های بد خود را حفظ کرده و آخر شب با اسکار و یکی- دو دوست و همکار وی (تیم بلیک نلسون و استین استوول) به می خوارگی می پردازد و انگار هشدار شدید قبلی و از هم پاشیدن زندگی خانوادگی وی را هنوز بیدار نکرده است. با این حال رویدادهای اصلی وقتی آغاز می شود که روزی گلوریا تلویزیون را روشن می کند و متوجه می شود که ظهور یک هیولای عظیم قاتل در شهر سئول و اطراف وحشتی جهانی را آفریده است. جالبتر و عجیب تر اینکه این موجود عظیم ویرانگر هر شب در یک ساعت دقیق و یکسان (۰۵/۲۰) از درون تاریکی بیرون می آید و همه چیز را به هم می ریزد و سپس ناپدید می شود.
آنچه شک و تعجب گلوریا را بیشتر می کند، این است که ساعت ظهور و ناپدید شدن این هیولا تقریباً مقارن با بی نظمی های آخر شب وی در این گوشه کاملاً متفاوت از جهان و در نیمکره مقابل است و به این صرافت و بیم می افتد که نکند این هیولا محصول اعمال زشت اوست و خالق هستی می خواهد به او هشدار بدهد که از خواب غفلت برخیزد و قاعده مندتر شود. تکرار این قضیه کنجکاوی گلوریا را به اوج می رساند و وی طاقت نمی آورد و به کره جنوبی سفر می کند تا آنجا هیولا را از نزدیک ببیند و از کار وی سر در بیاورد و ببیند که این تشابه زمانی در کارهای دو طرف فقط از وجه تصادف است و یا یک ارتباط شیطانی و ناخودآگاه و خلاف میل او، بین آنها شکل گرفته است و در صورتی که بر وی محرز شود غول کریه شهر سئول نماد و تجلی دیو درونی وی و نشانگر زشتی های سیرت وی است، فکری اساسی برای این موضوع کند و به زندگی خود و به تبع آن حیات این هیولای مخوف پایان بخشد و مردم جهان را از این وحشت بزرگ بیرون بیاورد.
پرداختن به موضوعات تخیلی ترسناک و هیولاهای مرگبار تجربه تازه ای برای ناچو ویگالوندو نیست و او در سال ۲۰۱۱ فیلم دیگری با مضامینی مشابه را که «فرازمینی» نام دارد باز به جشنواره تورنتو آورده و سپس در سطح جهان اکران عمومی کرده بود. در آن فیلم نیز وی وارد شدن یک هیولای عظیم فرازمینی به کره خاکی را به نمایش می گذارد اما به جای تمرکز روی این واقعه اصلی شکل دهنده فیلمش بیشتر روی تعدادی از انسانها (کاراکترهای اصلی قصه اش) و تاثیری متمرکز است که این واقعه مخوف روی زندگی آنها می گذارد. آن فیلم از پاره ای جهات بیشتر از فیلم فعلی ویگالوندو از احتمالات و امکان های فرا روی خود سود جست و وجد و دلهره ناب بیشتری را به سبب غیرقابل پیش بینی بودنش نزد بینندگان آفرید. اینجا و در فیلم «Colossal» ویگالوندو بیشتر وجوه تیره ماجرا را می بیند و ابعاد منفی هیولا را عمده تر کرده و در تضاد با عملکردش در «Extra terrestrial» با تعقیب دائمی هیولا ویرانگری های او را بسیار فزون تر به تصویر می کشد و همسو با آن و به آرامی تیرگی های درونی و پنهانی اسکار را نیز بیشتر آشکار می سازد تا بینندگان دریابند که اسکار به رغم ارائه فرصت یک بازسازی درونی به گلوریا موجود بی نقص نیست و خودش به مثابه یک معضل روانی است.
در نهایت تماشاگران این فیلم به رغم علاقمند شدن به موضوع و تعقیب آن تا واپسین ثانیه ها از خود می پرسند اهالی سئول مگر دیوانه اند و اگر دیوانه نیستند چرا حاضرند هر روز با خطرات مخوف رویارویی با این دیو بزرگ کنار بیایند و تا مرز مرگ پیش بروند ولی از این شهر داغان شده نگریزند.