چگونه شوروی برای آذربایجان لباس و رقص جعل کرد؟
لباس محلی و رقص سنتی، بخشی از تاریخ و هویت یک ملت است و اصالت آن قوم را نشان میدهد. متاسفانه در چندین دههی اخیر، به دلیل عدم آگاهی مردم، عدم اطلاعرسانی لازم و سهلانگاری از سوی مورخان و محققان این حوزه، سبب شده که نوعی پوشش و لباس سنتی و رقص سنتی مردم قفقاز، به عنوان لباس و رقص سنتی مردم آذربایجان معرفی شود.
این امر در لایههای مختلف جامعه نفوذ کرده و تقریبا میتوان گفت به طور کامل جا افتاده است که امروزه از آن به عنوان یک حقیقت تاریخی و فرهنگی یاد میشود.
در بررسیهایی که در مورد آثار نقاشی و تصاویر برجای مانده از دوران صفویان، افشاریان و قاجاریان که در حوزهی هنری آذربایجان خلق شده، انجام شده است، هیچ نشانی از این نوع که در تصویر مشاده میکنید، دیده نمیشود. از آنجایی که در دوران قاجار، تبریز ولیعهدنشین بود، خوشبختانه اولین نسل از دوربینهای عکاسی همزمان با تهران، به تبریز نیز وارد شد و به همین علت، امروزه عکسهای تاریخی بسیاری از بزرگان و مردم عادی آذربایجان وجود دارد. در این عکسها به جز نیروهای قزاق و منسوبین این نیروها، چنین لباسهایی که در عکس میبینید، بر تن هیچ یک از بزرگان و مردم آذربایجان دیده نمیشود.
متاسفانه برخی افراد و محافل فرهنگی و هنری آذربایجان در دهههای اخیر، با پیروی کورکورانه از هویتسازیهای جعلی و رنگارنگ محافل بادکوبهای، سبب شده که تحریف و کجرویهای آشکاری در معرفی تاریخ و فولکلور آذربایجان ایجاد شود. ستارخان، باقرخان، علی مسیو، طالبوف و دیگر اهالی آذربایجان همان طرح لباسهای رایج در کشور را میپوشیدند که سردار اسعد بختیاری، عارف قزوینی، میرزا آقاخان کرمانی و دیگر مردم ایران میپوشیدند. پوشش اهالی قفقاز برای اولین بار در سال ۱۲۵۸ هجری شمسی، با ورود اولین گروه از نیروهای قفقاز به کشور وارد شد. این نیروها به درخواست ناصرالدین شاه از دولت روسیه، وارد خاک ایران شده بودند. این لباسها، پوشش مردم منطقهی بزرگ قفقاز تبار مثل گرجیها و اوستیاییها است.
لازم به ذکر است که در اسناد قدیمی و نقاشیهای موجود از نیروهای قزاق، هیچ نشانی از این نوع پوشش دیده نمیشود و احتمال دارد که نیروهای قزاق در فاصلهی بین قرنهای ۱۸ و ۱۹، از مردمان منطقهی قفقاز این نوع پوشش را الگو گرفته باشند.
رقص سنتی قفقازی با انواع سبکهای اجرایی، مختص مردمان قفقازی به ویژه گرجیها، لزگیها، آبخازیها، آسیها، چچنیها، چرکسها و بالکارها است که همگی با نام همین منطقه شناخته میشود. هیچ سند تاریخی مکتوب و حتی شفاهی وجود ندارد که نشان دهد این رقصها در منطقهی آذربایجان اجرا میشد. هرچه هست، مربوط به ۵۰ سال اخیر است که رقص قفقازی وارد آذربایجان شده است.
هیچ فرد بالای ۷۰ سال روستایی یا شهری آذربایجانی را نمیتوان یافت که اجرای چنین رقصهایی را در منطقهی آذربایجان دیده باشد و این نوع رقص را بشناسد. لباس و رقص سنتی قفقازی، با تمامی زیبایی که دارد، هیچ گونه ارتباطی با هویت، تاریخ و فورکلور آذربایجان ندارد.
گفته میشود تمامی این جعلها، از عصر استالین و به وسیلهی پانترکسیمهایی مثل باقرواف و میرزا ابراهیم اف با هدف ملتسازی معارض با هویت ایرانی برای مسلمانهای قفقاز انجام شده است. متاسفانه پس از فروپاشی شوروی و بیتوجهی مسئولین، چنین نمادهایی به نام موسیقی، رقص و لباس آذربایجانی وارد ایران شد.
اسم این رقص لزگیه. لزگی ها یه قومی اند تو آذربایجان و داغستان زندگی میکنند. ریشه زبانی مشترکی با ترکها دارند. در ضمن این رقص قفقازی متعلق به همه مردم ساکنان آن از گرجی اوستیایی آبخازیایی و ترکها و چچنی هاست. این منطقه ریشه های مشترک فرهنگی دارد. در ضمن آذری هفتاد نوع رقص داره و این هم یکی از اوناست که به اسم قایتاغی شناخته می شود و تفاوت هایی با نوع لزگی وگرجی و… دارد که طبیعیست. اگه به رقص های آذری نگاه کنید انقدر تنوعش زیاده که حتی در بقیه کشورهای قفقاز هم انقدر تنوع نیست.دلیل این که آذربایجان ایران از این قافله عقب افتاده حجمه فرهنگی دینی و همچنین ضد ترک هست. در ضمن حتی مساله نژادی مطرح باشد اتنیک قفقاز بیسترین درصد اتنیکی در فلات ایران رو شامل میشه. و در ضمن محض اطلاع ترک ها با مغولها نیومدند. ترک و مغول از زمین تا آسمون فرق دارند هم نژادی هم رنگ پوست هم زبانی. زیان مغولی به زبان کره ای نزدیکه والان کلمانی که از زبان مغولی به زبان ترکی و فارسی واردشده نتیجه حمله مغول هاست.
ممنونم از اطلاعاتی که در اختیار ما قرار دادید