«انتخابات» نقطه قوت یا پاشنه آشیل تلویزیون در روزهای بی رمق سیما؟!
چقدر مخاطب تلویزیون هستید؟ چه ساعاتی از روز را به تماشای رسانه ملی اختصاص می دهید؟ چند ساعت از روز را به دیدن تلویزیون معطوف می دارید؟ در این ساعات برنامه خاص و مشخصی را دنبال می کنید یا صرفاً می بینید؟ به نظر شما چند درصد از آثار پخش شده در سیما مخاطب دارد؟ میزان رضایتمندی مخاطب از آثار روی آنتن چقدر است؟ چند درصد از آثار پخش شده از رسانه ملی براساس خواسته مخاطب طراحی و تولید می شود؟ چه تعداد از برنامه های تولید شده منویات و سلایق مدنظر مدیران دولتی است؟ تلویزیون ملی به لحاظ محتوا چقدر موفق عمل کرده است؟ مسوولان محتوایی تلویزیون چقدر نیازهای جامعه را می شناسند و مدنظر دارند؟ چند درصد از مدیران و سیاستگذاران سیما با ماهیت رسانه در برقراری ارتباط با مخاطب آشنا هستند؟
سوالات بالا و تعداد زیادی سوال از این دست نیازمند پاسخ هایی است که قطعاً جایگاه مخاطب را در مقابل رسانه ملی و البته سیاست سیاستگذاران معین می کند. اگر سه ضلع رسانه، مخاطب رسانه و مدیران رسانه را مورد بررسی قرار دهیم متوجه می شویم که عامل اصلی برقراری ارتباط مخاطب با رسانه به نگاه مدیران رسانه و اهداف و منویات، دستورالعمل ها و البته سلایق آنها مرتبط است. تجربه نشان داده میزان شناخت، خلاقیت و توانایی مدیران رسانه ملی در فاصله گرفتن و یا نزدیک شدن مخاطب به رسانه در ادوار مختلف مرتبط بوده است.
مخاطب منعطف
سوابق رسانه ملی در جذب مخاطب نشان از آن دارد که مخاطب رسانه ملی اصولاً در برخورد با تولیدات سیما به شکایت نمی رسد. آنچه مورد نیازش است از تلویزیون طلب می کند، اگر اتفاق افتاد دنبال می کند و در غیر این صورت بدون هیچ اعتراضی، مدیاهای دیگری را برای پر کردن نیازهای رسانه ای اش از جمله اطلاع رسانی، سرگرمی و… برمی گزیند. این انعطاف یعنی تا جای ممکن مخاطب حداکثری نسبت به رسانه ملی اطمینان و اعتقاد دارد پس برای تماشای تولیدات رسانه ملی موضع گیری ندارد، این کیفیت، محتوا و نوع برنامه های تولید شده است که باید گیرایی لازم در جذب مخاطب را داشته باشد.
سلایق در مدیریت رسانه
طبیعی است که مدیران در تولید برنامه های مختلف جدا از رعایت دستورالعمل های مدیریتی، سلایق خود را نیز مدنظر دارند. مدیری که مدام از فلان کارگردان استفاده می کند و گاهی حتی دیده شده چند کار مستمر به او سپرده است قطعاً سلیقه اش به آن فرد نزدیکتر است. یا به لحاظ محتوا، ساختار و ژانر مدنظر گاهی دیده شده که برخی مدیران ژانر خاصی را مدنظر دارند و اصولاً سلیقه شان بیشتر به آن سمت و سو می چرخد خب این مسائل در انتخاب کارگردان، نویسنده و… هم موثر واقع می شود.
اشک ها و لبخندها
بی گمان توقع آحاد مردم با سلایق مسوولان سیما تفاوت هایی دارد که بد نیست این نزدیکی سلیقه ها با هر ترفندی که هست زودتر ایجاد شود. بی شک مردم خسته و نگران این روزها که در شرایط خاص معیشتی روزگار سپری می کنند به لبخند، شادی و تفریح و قطعاً آرامش نیاز دارند. بخشی از این نیاز باید از طریق رسانه ملی فراهم شود چرا که جزو وظایف ذاتی رسانه کاهش استرس روزانه مخاطب محسوب می شود. چند درصد از این رضایتمندی در میان مخاطبان ما محسوس است؟ قطع به یقین تلویزیون نیازمند تولیدات مفرح و جذاب است. متاسفانه دیده شده تلویزیون بجز دو اتفاق رو به افول این روزهای سیما یعنی «خندوانه» و «دورهمی» که روزهای اوج و فرودی را هم در این مسیر طی کرده اند، تدبیر خوش رنگ و لعاب دیگری ندارد. در تولید آثار نمایشی طنز مسیری که در تلویزیون طی می شود انصافاً قابل دفاع نیست. سریال های نمایشی در ژانر کمدی با قلم تکراری و کلیشه ای همیشگی نوشته می شوند، بازیگران با همان سبک و سیاق همیشگی ایفای نقش می کنند و خیلی محدود شاهد ایده های نو، جذاب و فکرهای بکر در عرصه طنازی و ایجاد موقعیت های جذاب طنز هستیم. تلویزیون در عرصه طنازی نمایش نیازمند خون جدید است، نیازمند ریسک است، سریال «پایتخت» حاصل یک ریسک مدیریتی بود، مدیر جسور به سراغ افکار جدید، قصه های جدید و روایت نو می رود و مدیر محتاط، با همان فرمول های مرسوم سابق به جواب می رسد آن هم تنها برای رسیدن به نمره قبولی نه نمره ممتاز… و اما در ساخت درام های نمایشی که انصافاً تلویزیون ما در این عرصه هم مخاطب خودش را دارد قدم بلندی برنداشته ایم، طوری که حتی با سابق و اسبق تولیدات همین تلویزیون و حتی همین مدیریت هم قابل مقایسه نیستیم. نویسنده هایی که ایده هایشان ته کشیده است و نیازمند یک رفت و آمد هستند تا با قدرت باز گردند. مگر یک نویسنده می تواند همزمان یک سریال طنز بنویسد، یک درام طرح بزند و یک سریال آن سوی آبی را هم روی کاغذ کپی کند؟! قطعاً در این مسیر یک جای ماجرا خواهد لنگید.
تلخ و شیرین های درام
درست است که نمایش همانگونه که از نام و اسمش برمی آید می تواند به سمت درشت گویی ها و بزرگنمایی ها برود تا جان مطلب را در تاثیرگذاری روی مخاطب جای بگذارد. اما در یک اثر نمایش تلویزیونی باید با مخاطب، جریان زندگی همراه باشد و نباید به سمت تلخی هایی که آزار رسان است برویم تا با هر قیمتی موثر واقع شویم. لحن روایت نباید به سمت سیاهی های صرف برود طوری که آسیب رسان باشد. به هر حال در روزگار امروز و در بحث رسانه، فاکتور مهم و حیاتی نجات دهنده هر مدیوم «باور» است. «باور» عنصر یا بهتر بگوییم حلقه مفقوده برخی از آثار سیماست. تولیدات گاهی در سیاه نمایی به باور مخاطب آسیب می رسانند که این بسیار ناگوار است و باید مدنظر مسوولان محتوایی حاضر در تصویب متون نمایش و حاضران در صحنه هنگام تولید قرار بگیرد.
شیب تند
متاسفانه در سالهای اخیر با شیب تند افت کیفی کار برخی کارگردانان سیما مواجه هستیم. عجیب است اما واقعی که کار برخی از کارگردانان سیما با کارنامه چند سال پیش خودشان هم قابل مقایسه نیست. کارگردانی که کمتر از ۱۰ سال پیش سریالی فاخر و ماندگار تحویل این تلویزیون داده در سال های اخیر بیشتر با نگاهی درآمدزاگونه برای تلویزیون سریال سازی کرده است. در واقع معتقد است نامش برای موفقیت سریال کافی است پس نیاز نیست تمرکز و وسواس سالها پیش را با کار امروزش عجین کند. متاسفانه مدیران تلویزیون و البته تهیه کنندگان هم حاضر به ریسک نیستند تا با سپردن کار به جوانترها، انگیزه را به جان تولید آثار نمایشی تزریق کنند. به نام تعدادی از کارگردانان تلویزیون در چند سال اخیر که مراجعه کنید با چند نام ثابت برمی خورید که خوب و بدشان ساخته هایشان تاثیری در بود و نبودشان ندارد. در حالی که تزریق فکر و ایده جوانترها به بدنه کارگردانی تلویزیون، در با تجربه ها هم ایجاد انگیزه می کند تا از جا برخیزند و اتفاقات ویژه ای را همچون گذشته رقم بزنند.
بعد از عید چه خبر!
تلویزیون بعد از سه سریال نوروز ۹۶ اتفاق ویژه ای را حداقل در سریال های تلویزیونی رقم نزده است. اگر چه تولید چند سریال در دست کار است، یکی- دو سریال جدید آماده پخش هستند و یکی- دو سریال هم در فصل های جدید در حال تولید است اما هنوز اثر قابل قبولی روی آنتن نرفته و در واقع باید گفت بی تعارف این روزها انتخابات و مناظرات گرمابخش آنتن سیما محسوب می شود. این شانس را تلویزیون داشته تا به بهانه انتخابات بخشی از سریال های آماده اش را صرفه جویی کند.
تکرار بی حساب و کتاب
نکته جالب در پخش سریال های تکراری تلویزیون این است که منطقی را نمی توان پشت آن متصور بود جز سلیقه مدیریتی یا… این روزها چندین سریال از جمله «زمانه»، «برادر»، «مزدترس»، «خانه کوچک»، «پایتخت» ، «مدرسه ما»، «روزگار جوانی»، «در حاشیه» و… روی آنتن شبکه های مختلف سیماست که قطعاً نظر مخاطب پخش مجدد آنها نبوده است. به هر حال اینکه تلویزیون در روزهای نداری به سراغ سریال های تکراری اش برود منطقی است اما چیدمان کنداکتور نیازمند یک نظم جدی است که مدیران تامین شبکه ها باید آن را مدنظر داشته باشند. اگر چه مناظرات تلویزیون این روزها تمرکز اصلی آنتن سیما را به خود اختصاص داده است اما فراموش نکنیم بار آنتن تلویزیون اصولاً براساس سریال های هر شبکه سنجیده می شود.
در هر دوره ای تلویزیون نتواند آنتن موفقی در حوزه نمایش داشته باشد، میزان رضایت مخاطب از رسانه ملی با عدد و رقمی محسوس دچار افت می شود. با این حال باید گفت تلویزیون این روزها در بحث تولید پر و پیمان عمل کرده است. یکی- دو سریال آماده پخش و چندین سریال در حال تولید و چند سریال مصوب در حال پیش تولید، نشان از دست پر سازمان برای سال ۹۶ است، ولی همزمانی این روزها با انتخابات به مدیران فرصت صرفه جویی داده تا نیمه دوم سال کنداکتور پر و پیمانی در انتظار تلویزیون باشد.
ماه رمضان و…
در شماره بعد ضمن گفت و گو با کارشناسان و منتقدان سیما و بررسی اوضاع و احوال تلویزیون در بهار ۹۶ به کمی ها و کاستی های سیما و خواسته ها و توقعات مخاطبان در سال ۹۶ خواهیم پرداخت و سریال های در دست تولید از جمله «پنچری»، «پایتخت»، «لیسانسه ها»، «پرستاران»، «نفس»، «لژیونر»، «در جستجوی آنام»، «خوشبختی»، «گسل» و…، سریال هایی چون «لبخند رخساره» که آماده پخش است و البته مجموعه هایی که روزهای پیش تولید را پشت سر میگذارند را مورد بررسی قرار خواهیم داد.